زبدةالاشعار

باز طبعم را هوای بادۀ گلگون بود #جوادیه_کمپانی

فی مدح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام

.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
آیت الله حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی
.
باز طبعم را هوای بادۀ گلگون بود
در سرم شور و نوا و نغمۀ موزون بود
.
نوبهار است و کنار یار، ساقی می بیار
طالع می با مبارک طلعتی میمون بود
.
باده گلرنگ و نگاری شوخ و شنگ و وقت تنگ
هر که را این سود و این سودا نشد مغبون بود
.
صحبت حوری سرشتی، باغ و گشتی چون بهشت
هر که این عشرت بِهِشتی بخت او وارون بود
.
جز لب جوی و کنار یار دلجوئی مجو
جز حدیث می مگو کافسانه و افسون بود
.
ساقیا ده ساغری، بر گردنم نه منتی
از خمی کش یک حباب او خم گردون بود
.
از خم وحدت که لبریز محبت بود و عشق
از خمی کاندر هوایش در خم افلاطون بود
.
از خم مینای عشق حسن لیلای ازل
کز صبوحش عقل تا شام ابد مجنون بود
.
بادۀ گلگون اگر خواهی برون از چند و چون
از خم عشق ولی حضرت بیچون بود
.
پادشاه کشور ایجاد ابوجعفر جواد
آنکه در عین حدوثش با قدم مقرون بود
.
مصحف آیات و عنوان حروف عالیات
غایه الغایات کاوصافش ز حد بیرون بود
.
مظهر غیب مصون و مُظهر ما فی البطون
سرّ ذاتش سرّ اعظم مخزون مخزون بود
.
گنج هستی را طلسم و با جهان چون جان و جسم
مخزن دُرّ ثمین و لؤلؤ مکنون بود

متن پیشنهادی:  ای عاشق نیکو سیرِ شبه پیمبر #اکبریه_دلکش_زنجانی

فالق صبح ازل مصباح نور لم یزل
کز تجلیهای او اشراق گوناگون بود
.
طور سینای تجلی مطلع نور جلی
کز فروغش پور عمران واله و مفتون بود
.
شد خلیل از شعلۀ روی مهش آتش به جان
فلک عمر نوح از سودای او مشحون بود
.
گر ذبیح اندر رهش صد بار قربانی شود
در منای عشق او از جان و دل ممنون بود
.
چشم یعقوب از فراق روی او بی نور شد
یوسف اندر سجن شوق کوی او مسجون بود
.
در کمند رنج او رنجور ایوب صبور
طعمۀ کام نهنگ عشق او ذوالنون بود
.
بر سر راهش نخستین راهب راغب مسیح
آخرین پروانۀ شمع رخش شمعون بود
.
قرن ها بگذشت ذوالقرنین با حرمان قرین
خضر از شوق لبش سر گشتۀ هامون بود
.
غُرّۀ وجه محمد قُره العین علیّ
زهرۀ زهرا و دُرّ درج آن خاتون بود
.
فرع میمون امام ثامن ضامن رضا
اصل مأمون تمام واجب و مسنون بود
.
عرش اعلی در برش مانند کرسی بر درش
امر عالی مصدرش ما بین کاف و نون بود
.
لعلش اندر روح افزائی به از عین الحیات
سروش از طوبی بر عنائی بسی افزون بود
.
گرد روی ماه او مهر فلک گردش کند
پیش گرد راه او خرگاه گردون دون بود
.
گاهی از غیرت گهی از حسرت آن ماهرو
قرص خور چون شمع سوزان و چه طشت خون بود
.
.
#جوادیه_کمپانی
#جوادیه_مدح
#باز_طبعم_را_هوای_بادۀ_گلگون_بود
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

متن پیشنهادی:  ایتموسن عزم ایندی که میدانه بسم الله اوغول #اکبریه_بیضا_اردبیلی

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی