خروج از مکه
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
هدایتی تبریزی
تضمین از شعر مرحوم استاد شهریار
.
در دیار عارفان عرفان سرا دارد حسین
گرمی بازار از بیع وشرا دارد حسین
شور درسر، لیک دردل ابتلا دارد حسین
(شیعیان در سرهوای نینوا دارد حسین)
(روی دل با کاروان کربلا دارد حسین )
.
.
از وفای بی وفایان اشک خون شد دل شکست
پشت پا زد عالم ناسوت واز دنیا برست
زاده حیدر کجا و خواهش دنیای پست
(از حریم کعبهٔ جدش به اشکی شست دست)
(مروه پشت سرنهاد اما صفا دارد حسین )
.
.
نا تمامش ماند حجّ صاحب نفس سلیم
بار بربستی معجّل تاکند ترک حریم
چونکه قربانی نکرده درمنا میر کریم
(میبرد درکربلا هفتاد ودو ذبح عظیم)
(بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین)
.
.
یار چندانی برای رفتن یاریش نیست
می کند هجرت الا الله دیگری اندیش نیست
جان بکف جنداللهی را غم چه ، عدّه بیش نیست
(پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست)
(اشک وآه عالمی هم درقفا دارد حسین)
.
.
ای خوش آنان را که گشته ملتزم اندر رکاب
کاروانی کاین چنین برخود ندیده آفتاب
پرده برمحمل زنان ودختران اندر حجاب
(بس که محملها رود منزل به منزل باشتاب)
(کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین )
.
.
شاه را ادنای کوفه خواهدش تاجش برند
گوهر و سیم وزر و زرکوب و دیباجش برند
اهل بیت عصمت و درمانده محتاجش برند
(رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند)
(تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین)
.
.
جمله گی اهل دل وپاک از ریا وعیب و ریب
ظاهراً آرام ، باطن از درونها پر لهیب
عشق را منزل به منزل پرفراز و پرنشیب
(بردن اهل حرم دستوربود و سرّغیب)
(ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین)
.
.
حال وروزش روشن از گفتار وکردارش ولی
سرفرازان عاشق نوک سردارش ولی
شد دل آزرده ، نشد کس را بیازارش ولی
(سروران پروانگان شمع رخسارش ولی)
(چون سحر روشن که سر ازتن جدا دارد حسین)
.
.
کاذبان کرده گرفتارش به غوغای عراق
شد برون ازکعبه با دعویّ وآرای عراق
می برندش نامه وطومار و امضای عراق
(سر به تاج زین نهاده راه پیمای عراق)
(می نماید خود که عهدی باخدا دارد حسین)
.
.
می رود عدل الهی را کند برپا ولی
گر شرایط دردیار کوفه شد احیا ولی
بردلش از بی وفایان درد جانفرسا ولی
(او وفای عهد را با سرکند سودا ولی)
(خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین)
.
.
درد افزون در دل آن سرور درد آشنا
هرقدم درد کشنده هرنفس دردی جدا
در تموّج موج محنت درطلاطم ابتلا
(دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا)
(با کدامین سرکند مشکل دوتا دارد حسین)
.
.
اندرونش غم به جولان آمده طوفان بپاست
این چه درد ومحنت وآلام و، این چه ابتلاست
داعیان حضرتش را منتهای بی وفاست
(سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست)
(هر زمان ازما یکی صورت نما دارد حسین)
.
.
اهل عالم را به عدل وداد دعوت می کند
سائلان رهگذارش را اجابت می کند
دشمنش را نیز حتّی رفع حاجت می کند
(آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند)
(عزّت وآزادگی بین تا کجا دارد حسین )
.
.
تشنه گی چون غول کرده حمله سوی اهل بیت
خالی از آب گوارا شد صبوی اهل بیت
شد دگرگون چهر زیبا و نکوی اهل بیت
(دشمنش هم آب می بندد بروی اهل بیت)
(داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین)
.
.
دشمنش را دمبدم یار وکمک گردد فزون
تخت بختش می شود لحظه به لحظه واژگون
ظاهراً بشًاش ، غمگین ومشوّش ازدرون
(بعد از اینش صحنه ها وپرده ها اشک است وخون)
(دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین)
.
.
حاض روآماده در هرحادث وهرصحنه ای
دل به پهنای دیار خنجروخون پهنه ای
نه گلایه از خدنگ جانستان نه ناله ای
(ساز عشق است وبه دل هرزخم پیکان زخمه ای)
(گوش کن عالم پراز شور و نوا دارد حسین)
.
.
سینه گنج معرفت دل عشق و ایمان را کنوز
ذکر یا قدّوس برلب بردل آه سینه سوز
تیره گشت ازتشنه گی بردیدگانش چشم روز
(دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز)
(با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین)
.
.
در میان خاک وخون غلطید ومیزد دست وپا
می نکردی سوز وساز از زخم تیرونیزه ها
گاه گاه از نحر منحورش برون می زد صدا
(شمرگوید گوش کردم تا چه خواهد ازخدا)
(جای نفرین زیرلب دیدم دعا دارد حسین)
.
.
ای( هدایت) برنوای واحسینا دل سپار
تا زجان ودل شوی اندر عزایش بیقرار
عاشقی گر، باش اندر آستانش بنده وار
(اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار)
(کاندرین گوشه عزای بر ریا دارد حسین )
.
.
#خروج_مکه #هدایت_تبریزی
#شهریار
#در_دیار_عارفان_عرفان_سرا_دارد_حسین
#شیعیان_در_سر_هوای_نینوا_دارد_حسین
#ترکی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
نظر دهید