زبدةالاشعار

صبح قیامت است صباح عشور تو #حسینیه_بابافغانی_شیرازی

#ترکیب_بند عاشورایی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
مرحوم بابافغانی شیرازی
.
صبح قیامت است صباح عشور تو
ای تا صباح روز قیامت ظهور تو
.
ای روشنایی شجر وادی نجف
هر ریگ کربلا شده طوری ز نور تو
.
ای با خدا گذاشته کار از سر حضور
کشته چراغ دیده تو در حضور تو
.
بر فرق نازکت، الف قدِّ خارجی
از سرنوشت بود و نبود از قصور تو
.
ای طوطی فصیح ادب خانه رسول
حیف از ادای منطق و لحن ز بور تو
.
دامن به عزم ملک ابد بر میان زدی
‌آه از هوای این سفر و راه دور تو
.
حاشا که جمع خورده شراب جهنّمی
مستی کنند بهر کباب تنور تو
.
آن را که گِل به خَمر سرشتند کی رسد
فیض از زلال جرعه جام طهور تو
.
در طشت یافتی سر آن شاه تاج و تخت
ای چرخ! خاک بر سر تاجِ سمور تو
.
.
از تاج زر چو نقل شد آن سر به طشت زر
شد طشت زر مرصّع از آن دانه گهر
.
.
هر گل که بردمید ز هامون کربلا
دارد نشان تازه مدفون کربلا
.
پروانه نجاتِ شهیدان محشر است
مهر طلا ببین شده گلگون کربلا
.
در جستجوی گوهر یکدانه نجف
کردم روان دو رود به جیحون کربلا
.
در هر قبیله از قِبَل خوان اهل بیت
ماتم رسیده‌ای شده مجنون کربلا
.
بس فتنه‌ها که بر سر مروانیان رسید
وقتِ طلوع اختر گردون کربلا
.
بردند داغ فتنه آخر زمان به خاک
مرغان زخم خورده مفتون کربلا
.
گرگان پیر دامن پیراهن حسین
ناحق زدند در عرقِ خون کربلا
.
خونابه روانِ جگر پاره رسول
در هر دیار سرزده بیرون کربلا
.
.
این خوان نه اندکی است‌که پنهان کند کسی
شاید کزین مُکابره توفان کند کسی
.
.
ای رفته در قضای خدا ماجرای تو
غیر خدا که می‌رسد اندر قضای تو؟
.
ای رفته با دهان و لبِ تشنه از میان
آب حیات در قدم جانفزای تو
.
بیگانه از خدا و رسول است تا ابد
برگشته اختری که نشد آشنای تو
.
کردی چو در رضای خدا و رسول کار
باشد یقین رضای خدا در رضای تو
.
چندین هزار جامه اطلس قبا شود
فردا که آورند به محشر عبای تو
.
بربسته رخت کعبه و مانده قدم به راه
بهر زیارت حرم کربلای تو
.
ای دست برده از یدِ بیضا در آستین
مفتاح هفت روضه جنّت عصای تو
.
بخشی ز نور سرمه «مازاغ» روشنی
بی دیده را کجا خبر از توتیای تو؟
.
.
ما را که دیده در سرِ این شور و شین شد
عزم زیارت حرمت، فرض عین شد
.
.
آه این چه میل داشتن ملک و تاج بود؟
این خود چه برفراشتن تخت عاج بود؟
.
دردا که رفت در سرِ کار زمینِ ری
آن سر که خونبهای جهانش خراج بود
.
در جانِ خارجی، زغم گنج کار کرد
زهری که خون پاک امامش علاج بود!
.
دردا که از ملامت سنگین دلان شکست
دلهای مؤمنان که تُنُک چون زجاج بود
.
یا رب! ز اقتران کدام اختر سیه
اسلام بی حمایت و دین بی رواج بود؟
.
شد در هوای گرم نجف همدم سموم
عودی که اهل بیتِ نبی را سراج بود
.
پرورده گشت خون یزیدی به شیر سگ
این خشم و نقض و کینه ازین امتزاج بود
.
قارون وقت ساخت سپهر عدو نوار
قوم یزید را که به خاک احتیاج بود!
.
.
اهل نفاق تخت و زر و تاج یافتند
اصحاب صفّه، دولت معراج یافتند
.
.
حاشا که علمِ عالم جاهل کند قبول
ذاتی که برترست ز اندیشه عقول
.
حاشا که در غبار حوادث نهان شود
آیینه قبول و چراغ دل رسول
.
فردا نظاره کن که چو خارِ خزان زده
اجزای خارِ خفته نهد روی در ذُبول
.
بهر عروج مهچه رایات مهدوی
عیسی فراز طاق زبر جد کند نزول
.
قاضی القضات محکمه آخر الزّمان
دار القضا کند چمن دهر از عدول
.
بر لوح چار فصل به قانون شرع و دین
اشیا کنند بهر قرار جهان حصول
.
در چار سوی کونِ به پروانه رسول
یابد قرارِ «لم یَصلِ خارجی» وصول
.
نور دوازده مه تابان یکی شود
گیرد فروغ شمعِ سرا پرده رسول
.
چندان بود محاکمه فیل بندِ شاه
کآو از مرتبه نشود خارج از اصول
.
.
سُکّان هفت خطبه به آیین دور گشت
انشا کنند خطبه به نام چهار و هشت
.
.
ای دل! ثنای وحدت ذات اله کن
بر حال خویش، خیل ملک را گواه کن
.
از شرح دانه‌های دُرِ شاهوار عرش
کلک از عطارد و، ورق از مهروماه کن
.
سوی بهشت آدم و آل عبا خرام
طوبی قدان روضه نشین را گواه کن
.
ای باقر! از کناره سجاده ورع
نوری فرست و چاره مشتی تباه کن
.
ای صبح صادق! از افق غیب کن طلوع
وزمهر، درّ سرّ علم پیشگاه کن
.
خلوتسرای موسی کاظم به دیده روب
این بارگاه را، علم از شوق آه کن
.
سرگشته منازل شوقیم ای صبا!
بویی ز سبزه زار رضا، خضر راه کن
.
گردین درست خواهی و اسلام، ای صبا!
در یوزه از در تقی و بارگاه کن
.
فال تو سعد، ای نقی پاک اعتقاد!
از دین علم بر آورد و آهنگ جاه کن
.
ای عسکری! به کوکبه خسروی درآی
آفاق، پرستاره زنعل سپاه کن
.
ای مهدی! آفتاب تو در چاه تا به کی؟
خود را بسوز و، خامه و دفتر سیاه کن
.
گلزار اهل بیت چو باغ ارم شکفت
ای عندلیب دلشده! آهنگ راه کن
ــــــــــــــــ
معانی برخی کلمات:
عشور- عشوراء: برابر با کلمه‏ی عاشورا، روز دهم محرم، روز قتل حضرت سیدالشهداء (ع).
ذُبول : پژمرده شدن .
مَهچه : قپه گرد و صیقلى كه از طلا و نقره و غیر آن سازند و بر سَرِ عَلَم نصب كنند .
چهار و هشت: كنایه از دوازده امام علیهم السلام .
تاج سمور: کنایه از فلک آتشین و اثیر است.
مکابره: جنگ و معارضه. اشاره به هشت بهشت است با احتمال و تصحیح قیاسی.
ذبول: لاغری و پژمردگی.
عدول: جمع عادل، شاهدان عادل، افراد عادل.
لم یصل: وصول ناشده.
سکان هفت خطبه: احتمال دارد (سکان هفت خطه) باشد که ساکنان هفت اقلیم یا هفت آسمان منظور شاعر است.
ـــــــــــــــــــ
.
#حسینیه_شهادت
#صبح_قیامت_است_صباح_عشور_تو
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

متن پیشنهادی:  روی حسین، مهر دل‌آرای زینب است #زینبیه_سازگار

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی