زبدةالاشعار

مظهر صبر خدای حی داور، زینبم #اربعین_سازگار

اربعین
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
حاج غلامرضا سازگار
.
مظهر صبر خدای حی داور، زینبم
یادگار حیدر و زهرای اطهر، زینبم
فتح کردی شام را سنگر به سنگر، زینبم
آمدی همچون علی از فتح خیبر، زینبم
.
گر چه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر
بازگشتی از همه سردارها پیروزتر
.
.
.
.
باغبان از بهر گل هایت گلاب آورده ام
بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده ام
روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده ام
پرچم پیروزی از شام خراب آورده ام
.
آه دل را آتش فریاد کردم یا حسین
شام ویران را حسین آباد کردم یا حسین
.
.
.
.
خواهرم در این سفر فریاد عاشورا شدی
یاس باغ وحی من نیلوفر صحرا شدی
با کبودی رخت مهرِ جهان آرا شدی
هر چه می بینم شبیهِ مادرم زهرا شدی
.
بارها جان دادی اما زنده تر گشتی بیا
دست بسته رفتی و پیروز برگشتی بیا
.
.
.
.
من خدا را آیت فتح و ظفر بودم حسین
با سرت تا شام ویران همسفر بودم حسین
بر دل دشمن ز خنجر تیزتر بودم حسین
دختران بی پناهت را سپر بودم حسین
.
بس که آمد کعب نی از چار جانب بر تنم
گشت سر تا پا تنم نیلی تر از پیراهنم
.
.
.
.
زینبم، پیروز میدان بلا دیدم تو را
فاتح روز نبردِ ابتلا دیدم تو را
لحظه لحظه قهرمان کربلا دیدم تو را
خوانده ام قرآن و در طشت طلا دیدم تو را
.
تو نگه کردی و دشمن چوب می زد بر لبم
بر نگاهِ درد خیزت گریه کردم زینبم
.
.
.
.
در کنار طشت چندین طایر افسرده بود
هم لب تو، هم دل مجروح من آزرده بود
کاش چوب آن ستمگر بر لب من خورده بود
کاش پای صوت قرآن تو زینب مرده بود
.
من که صبرم غمت برجان خریدم یا حسین
در کنار طشت پیراهن دریدم یا حسین
.
.
.
.
خواهرم آن شب که در ویرانه مهمانت شدم
با سر ببْریده ام شمع شبستانت شدم
شستشو از گرد ره با اشک چشمانت شدم
چشم خود بستم، خجل از چشم گریانت شدم
.
دخترم پرپر زد و جان داد دیدم خواهرم
زد نفس تا از نفس افتاد دیدم خواهرم
.
.
.
.
یا اخا آن شب تو کردی با سر خود یاری ام
ورنه می شد سیل خون در دیده اشک جاری ام
ماند چون بغض گلو در سینه آه و زاری ام
کاش می مردم من آن شب زین امانت داری ام
.
دختر مظلومه ات با دست زینب دفن شد
حیف او هم مثل زهرا مادرت شب دفن شد
.
.
.
.
جان خواهر من سر نی سایه بانت می شدم
نیمه های شب چراغ کاروانت می شدم
با اشارت های چشمم، ساربانت می شدم
گه جلو، گه پشت سر، گه هم عنانت می شدم
.
یاد داری سنگ زد از بام، خصمم بر جبین
از فراز نی سرم افتاد بر روی زمین
.
.
.
.
«یا اخا» خون ریخت از فرق تو و چشم ترم
تا سرت افتاد از نی، سوخت جان و پیکرم
من زدم بر سینه، سیلی زد به صورت، مادرم
کاش پیش سنگ آن ظالم سپر می شد سرم
.
قصه ی سنگ و جبین، بار دگر تکرار شد
راس تو افتاد از نی، چشم زینب تار شد
.
.
.
.
جان خواهر این مصائب در رضای دوست بود
گر سرم افتاد از نی، پیش پای دوست بود
بر فراز نی مرا حال و هوای دوست بود
این اسارت، این شهادت، از برای دوست بود
.
تا در اطراف سر من طایر دل پر زند
شعله فریاد تو از نظم «میثم» سر زند
.
.
#اربعین_سازگار
#مظهر_صبر_خدای_حی_داور_زینبم
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

متن پیشنهادی:  ترک سرگفتی و پا در ره مردانه زدی #قاسم_سلیمانی_عدلی_تبریزی

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی