زبدةالاشعار

نوجوان پاک و زیبا وسلیم #قاسمیه_هدایت_تبریزی

حالات حضرت قاسم (ع)
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
هدایتی تبریزی
.
نوجوان پاک و زیبا وسلیم
بی مثال و ناب و دانا و یتیم
.
مجتبیٰ را بند دل ، حیدر شیم
تیغ ابرویش کند مه را دونیم
.
قامت تقوا و تندیس ادب
حکمت آموز سزاوار و حلیم
.
سیزده ساله ، ولی در معرفت
بر نشسته بر گران تخت حکیم
.
طالب شهد شهادت ، جانفدا
پارسا و یاور ذبح عظیم
.
در سلوک عارفی واصل به حق
در مقام معرفت پیر و زعیم
.
عنصر و ذرّات تن با عشق عجین
تابع فرمان خلّاق علیم
.
از صفوف سافکان بد سرشت
ره ندارد بر دلش ارعاب و بیم
.
واله ایثار او کرّوبیان
خوف و وحشت می ندارد از رجیم
.
سرفراز و فاخر و ثابت قدم
دارد عزم رزم کفّار لئیم
.
امّهات و دختران شد اشک ریز
آتشین شد آه نسوان حریم
.
اذن رخصت تا ز شه خواهش نمود
منقلب شد حالت شاه کریم
.
قاسم اش را شه در آغوشش کشید
بوسه باران کرد و گفتا یا حمیم
.
ای حسن را یادگار ، ای جان من
فخر اهل معرفت یار فخیم
.
از سیوف دشمنان خون می چکد
تیغ برّان می کند حالت وخیم
.
اکبرم شد قطعه قطعه ، تو مرو
داغدار و خوندل و پر آذریم
.
حیف این جسم لطیف و رنگ و رو
از تو فیض مجتبیٰ را می بریم
.
گرد غم پاشیده بر اهل حرم
دل ملول و خونچکان و پر غمیم
.
باش و با مادر نما عزم وطن
ما به سوی باغ رضوان عازمیم
.
ای حسن صورت ، خوشم با حسن تو
رو که من در کربلا باشم مقیم
.
.
هر دو رنجور و معذّب از عطش
گریه کرد و ناتوان شد کرد غشّ
.
.
الغرض قاسم ز شه رخصت گرفت
منصب اعلا و شخصیّت گرفت
.
بی زره رو سوی قربانگه نهاد
از شهیدان دگر سبقت گرفت
.
چون عقاب تیز چنگ و تیز پر
بر شکار کافران سرعت گرفت
.
هر که آمد تن به تن بر جنگ او
از دم شمشیر او شربت گرفت
.
تا که ازرق شد شکار تیغ او
اهل شام و کوفه را وحشت گرفت
.
کس نیامد از سپه بر جنگ او
صفدران در پشت صف صورت گرفت
.
حمله ور شد بر صفوف دشمنان
از قلوب دشمنان طاقت گرفت
.
بند کفش اش هین دعوا باز شد
خواست بندد دشمن اش فرصت گرفت
.
کرد اثابت تیغ تیزی بر سرش
بر زمین افتاد و دل محنت گرفت
.
رو به سوی خیمه کرد و گفت عمو
کاکلم را فرد بد سیرت گرفت
.
تا صدای قاسم نو رسته را
در خیم مولای مه طلعت گرفت
.
سوی میدان شد چو باز تیز پر
تیغ تیزی بر کف آن حضرت گرفت
.
قاسم اش را دید اسیر کافری
حمله ی تیز آن علی صولت گرفت
.
دست آن ظالم به ضربی قطع کرد
آن سیه دل ناله با شدّت گرفت
.
حمله ور شد اشقیای دل سیه
جنگ بینابین گرمیّت گرفت
.
روبرو شد هر که با آن شهسوار
طعم تلخ مردن از ضربت گرفت
.
آن خداوند شجاعت هین جنگ
ناله ای از یار خوش طینت گرفت
.
زیر سمّ استوران ماندم عمو
استخوان بشکست و نرمیّت گرفت
.
شه به بالینش نشست و خونجگر
شد نواخوان ، آتش حسرت گرفت
.
آمدم بر یاری ات امّا چه سود
فرصتم را ارزل امّت گرفت
.
تا ( هدایت ) این ندا را بر شنید
اشک چشم اش خون شد و بر رخ چکید
.
.
#قاسمیه #هدایت_تبریزی
#قاسمیه_شهادت
#نوجوان_پاک_و_زیبا_و_سلیم
#فارسی
..
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

متن پیشنهادی:  کشید شاهد گل را صبا ز چهره نقاب #بهاریه_فضولی

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی