زبدةالاشعار

نور خدا شد جلوه گر از روی رخشان حسین #حسینیه_صحاف_تبریزی

میلادیه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
گریز به شهادت
..
..
مرحوم حاج محمد حسین جنتی مقام
..
..
نور خدا شد جلوه گر از روی رخشان حسین
عالم منور گشت از آن رخسارتابان حسین
.
بنهاد بر عالم قدم آن معدن جود و کرم
شد ماسوا غرق نعم از خوان احسان حسین
.
جاه و جلال و رفعتش بالاتر از فکرو قیاس
حیران عقول ماسوا در عزت و شان حسین
.
جدش حبیب کبریا بابش علی شیر خدا
مامش بود محبوبه خلاق سبحان حسین
.
فهم ضعیفان کی رسد براوج جاه و عزتش
جائیکه خلاق جهان باشد ثنا خوان حسین
.
شاهان عالم بر درش روی نیاز آرد بعجز
روح الامین جبریل شد گهوار جنبان حسین
.
گفتا رسول ممتحن من از حسینم اوزمن
خون من وخون حسین جان من و جان حسین
.
شنس الضحی بدرالدجی کشتی دین را ناخدا
خاک درش خاک شفاجانم بقربان حسین
.
شد حاتم طائی اگر اندر سخاوت مشتهر
باشد هزاران حاتمی ریزه خور خوان حسین
.
والشمس رو والیل مو ناسوتیان را آبرو
فردوس اعلی آیتی از روی رخشان حسین
.
فطرس خلاص از رنج شد ازلطف آن میر هدی
شد شامل حال همه لطف فزاوان حسین
.
درروز میلادش مرا از ماجرای کربلا
سوزیست در دل سوزدم از قلب سوزان حسین
.
فریاد از آن روزی که شد غرقه به خون خویشتن
در آن دیار نینوا لب تشنه یاران حسین
.
شد پاره پاره پیکرش جان بذل کرد اندر برش
اکبر شبیه مصطفا آن جان جانان حسین
.
شد اصغر ششماهه اش بیطاقت از سوز عطش
سیراب گشت از تیر کین آنطفل عطشان حسین
.
از دیده خون آید همی گویم کا از پا او فتاد
اندر لب آب روان سرو خرامان حسین
.
آن فخر اولاد خلیل شد گشته قوم رزیل
بر سر زنان شد جبریل از ظلم عدوان حسین
.
رخسار خون آلود خود بر خاک و خون بنهاد و گفت
آمد خدا وندابسر آن عهد و پیمان حسین
.
دارم تمنا از درت تا شیعیان عاصیم
بخشی به حال زار من ای رب رحمان حسین
.
در آن دیار پر خطر جسمش بخون شد غوطه ور
اندر سر نی جلوه گر راس فروزان حسین
.
موسی ز نطقش باز ماند عیسی دم از دم بست لب
داود ماند اندر شگفت از لحن قرآن حسین
.
آه از دمی که قوم گین آتش زد اندر خیمه ها
ره در بیابان کرد گم سر گشته طفلان حسین
.
آن شب که ره کردند گم اندر بیابان بلا
از خستگی دادند جان هر دو یتیمان حسین
.
شد محشر کبری بپا بر اهل بیت مصطفا
در قتلگه دیدند تا اطفال نالان حسین
.
تا دید آل الله را در مجلس ابن زیاد
خون جای اشگ آمد برون از چشم گریان حسین
.
با یاد شاه کربلا از خویشتن بیگانه ام
صحاف گشتم آشنا با آشنایان حسین
.
آتش کجا سوزد مرا بااین همه جرم و خطا
روز قیامت گر رسد دستم به دامان حسین
.
.
.
#حسینیه_میلادیه #حسینیه #صحاف_تبریزی
#نور_خدا_شد_جلوه_گر_از_روی_رخشان_حسین
#فارسی
#زبدةالاشعار

متن پیشنهادی:  آرزوی وصل دلبر داشتم #جوادیه_لاادری

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی