کردم وفا بر عهد خود در کوفۀ ویرانه من #اربعین_شانی_تبریزی

اربعین
.
.
.
مرحوم شأنی تبریزی
.
کردم وفا بر عهد خود در کوفۀ ویرانه من
پُر کردم از غمِ حسین جام و سبو مردانه من
.
کردم سفر از کربلا مهلت نشد گیرم عزا
خلوت شده از اشقیا باید کنم شکرانه من
.
تو در غروب و من فکور دیدم ظهور نور طور
از دیدن خاک تنور از خود شدم بیگانه من
.
از مجلس ابن زیاد دل می کشد هر لحظه داد
کقهور چوب آن شقی دیدم لبِ جانانه من
.
ما را به زنجیر و طناب بردند بر بزم شراب
آنجا مثال بوتراب گفتم سخن مردانه من
.
من زینب زهرا وَشَم از سوز خود در آتشم
هستم بدور شمع خود پرسوخته پروانه من
.
او گفت بر من ، من بر او برخاست بانگ های و هو
او نه زمن برداشت دست کردم از او پروا ، نه من
.
خشم یزید آماده شد فرمان قتلم داده شد
در ره دین بر مُردنم حاضر شدم مستانه من
.
می سوخت از دل دخترت آمد به ویرانه سرت
جان داد دیدی در برت آن شب شدم دیوانه من
.
.
#اربعین_شانی_تبریزی
#کردم_وفا_بر_عهد_خود_در_کوفه_ویرانه_من
#فارسی
.
.