زبدةالاشعار

ای مرغ جان کبوتر صحن و سرای تو #جوادیه_سازگار

مدح حضرت جواد الائمه علیه السلام
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
حاج غلامرضا #سازگار
.
ای مرغ جان کبوتر صحن و سرای تو
هفت آسمان صحیفه ی مدح و ثنای تو
چشم رضا به ماه رخ دلربای تو
چشم فرشتگان خدا جای پای تو
دل های عارفان حرم با صفای تو
تو خود جوادی و همه عالم گدای تو
.
.
دست گدائی همه عالم به سوی تو
دل برده از امام رضا ماه روی تو
پیشانی ملائکه بر خاک کوی تو
جام بهشتیان همه پر از سبوی تو
ذکر خوش امام رضا گفتگوی تو
زیبد که او هماره بگوید ثنای تو
.
.
بسم الّهِ صحیفه ی دل هاست نام تو
خیل ملَک ستاده به عرض سلام تو
عالم رهین کثرتِ جود مدام تو
بالاتر از ثنای خلایق مقام تو
نور است همچو آیه ی قرآن کلام تو
روید مسیح از نفس جانفزای تو
.
.
وابسته بر وجود تو این عالم وجود
آرند جن و انس به خاک درت سجود
مشهور در میان امامان شدی به جود
بر جود و بر قیام و سجوت همه درود
آیات غیب را رخ نورانی ات شهود
وجه خداست روی محمّدنمای تو
.
.
تو بضعه ی امام رضا نجل حیدری
سر تا قدم پیمبر و زهرا و حیدری
چشم و چراغ زاده ی موسی بن جعفری
ابن الرضای اوّلِ آل پیمبری
از هر چه گفته اند و نگفتند برتری
گوهر چه قابل است که ریزم به پای تو
.
.
جز تو که خصم گشته ز جود تو بهره بر
کی داده حرز فاطمه بر قاتل پدر
جایی که می کنی تو به دشمن چنین نظر
باور نمی کنم که برانی مرا ز در
از من اگر چه نیست کسی روسیاهتر
دارم امید بر تو و لطف و عطای تو
.
.
مأمون به پیش علم و کمال تو شد حقیر
افتاد در حقارت و افکند سر به زیر
«یحیی ابن اکثم» آمده در محضرت اسیر
با آنکه در مدارج تعلیم گشته پیر
در محضر تو کم بوَد از کودک و صغیر
شد محو علم و دانش بی انتهای تو
.
.
ما مورِ کوچک و تو سلیمان عالمی
جان امام هشتم و جانان عالمی
مدفون به کاظمینی و سلطان عالمی
ماه رضا و مهر فروزان عالمی
در هر قدم نثار رهت جان عالمی
جان چیست تا کنند خلایق فدای تو
.
.
یک عمر بوده آتش غم شمع محفلت
مأمون هزار مرتبه خون ریخت در دلت
دردا که یار جانی تو گشت قاتلت
حل شد به زهر، عاقبت کار، مشکلت
بودی جوان و قتلگهت گشت منزلت
خاموش گشت زمزمه های دعای تو
.
.
در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
وز سوز سینه ناله ی وا غربتا زدی
با کام تشنه مادر خود را صدا زدی
وز سوز ناله شعله به ارض و سما زدی
فریاد بهر تشنه لبِ کربلا زدی
بر عرش رفت ناله ی واویلتای تو
.
.
هر چند هیچکس ز غمت با خبر نبود
دیگر سرت به نوک نی و طشت زر نبود
در قلب داغدار تو داغ پسر نبود
لب هایت از حسین دگر تشنه تر نبود
دیگر به سنگ ماه جمالت سپر نبود
جاری نگشت خون به رخ دلربای تو
.
.
تا دور چرخ فصل خزان دارد و بهار
روزی چو روز جد تو نبْوَد به روزگار
«روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه درآمد ز کوهسار
«میثم» بیار در غم او چشم اشکبار
کن گریه تا که سیل شود اشک های تو
.
.
#جوادیه_مدح
#جوادیه_شهادت
#ای_مرغ_جان_کبوتر_صحن_و_سرای_تو
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی