آسمان یازده انجم چنان گسترد نور #فاطمیه_وافی_تبریزی

ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
گریز به شهادت حضرت امام حسین (ع)
.
مرحوم وافی تبریزی
.
آسمان یازده انجم چنان گسترد نور
شد ز نور پاک او یکسر جهان غرق سرور
.
شمس بطحا تا قدم بر عالم امکان نهاد
شد نهان اندر محاق شرم شِعرای عَبور (1)
.
زهرۀ چرخ امامت آنچنان شد جلوہ گر
زهره را ذوق و صفا از طلعت او گشت دور
.
مادر سبطین و امّ الاولیا ، شمس القراء
ذات ذوالقرباء ، مدار و محور مشکوة نور
.
نور عین مصطفی و بنت فخر ماسوا
فاطمه دختر رسول طاهر و طهر و طهور
.
از سحاب غیب شد چون ماه تابان جلوه گر
از سَما تا بر ثریّا گشت عالم رشک طور
.
حجة الله را قرین و عصمت الله را ظهیر
عصمت کبری و هم صدّیقۀ کبری ظهور
.
بود مشتاق جمالش ئه فلک گردید از آن
در تلؤلؤ نور رخسارش بهر لیل و سحور
.
فاطمه امّ الائمه یازده فرزند او
حامیان شرع و آئین و صبورند و شکور
.
طلعت رعنا، قد طوبا ، رخ زیبای او
برد تاب و طاقت دل ز اهل رضوان و زحور
.
با چنین شأن و جلالت از چه پهلویش شکست
می ندانم این چه بیرحمی است از آن قوم شرور
.
آتش کین زد بدان در ثانی طاغی ، که بود
خادمش روح الامین تا نفخۀ والای صور
.
ماند مابین در و دیوار از پا بر فتاد
سقط شد محسن زچشمانش روان گشت اشک شور
.
برد جای سیلی ثانی بروی چون مه اش
پیش بابایش پیمبر تحفه زین دار غرور
.
تازیانه بازوان نازنین اش را چنان
کرد نیلی گون نشد زایل به ایام و دهور
.
از یتیمانش چنان با حسرت دل شد جدا
گوهر اشک دو چشمانش روان شد تا بگور
.
بود سر مشق این ستم ثانی به مادونش نهاد
روز عاشورا چنان شد پیروی زان ظلم و زور
.
ناطق قرآن را قرآنیان لب تشنه کشت
گریه بر حالش نمود انجیل و توراة و زبور
.
سینه ای که مخزن علم الهی بود شد
در بیابان بسلا پامال از سمّ ستور
.
شد چراغ فاطمه خاموش تالان شد حرم
از حریمان شد بچرخ چارمین فریاد و شور
.
دست بسته دل شکسته شد یتیمانش اسیر
گردن بیمار در زنجیر ، احضارِ حضور
.
سبط طاها در سر نی با سرش معراج کرد
کی روا باشد بآن سر جا دهد خولی تنور
.
«وافیا» کالا سرشگ تر از این دنیا ببر
حضرت زهرا خریدارش بود یوم نشور
.
(1) شِعرای عَبور نام یک ستاره است که در موقع عبور رنگ آن عوض می گردد
مرحوم نیّر هم در شعری با مطلع «ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور» به آن اشاره نموده است.
.
.
#فاطمیه #فاطمیه_میلادیه #فارسی #وافی_تبریزی #زبدةالاشعار