توحیدیه
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
.
مرحوم حاج علی اصغر بنائی یزدی
.
اوفتادم دوش اندر فکر تن
من که هستم از کجا گویم سخن
.
من که میگویم منم من کیستم
این تن و این دست و پا من نیستم
.
آنکه فرمان میدهد بردست کیست
گه فرازش امر و گه بر پشت چیست
.
آنکه آرد راز دل اندر زبان
کیست سازد سرّ پنهان را عیان
.
آنکه امر و نهی جان در دست اوست
حکمرانی میکند بر مغز و پوست
.
بشنود از راه گوش آواز ها
گاه با دل باشدش بس راز ها
.
گاه با چشمان تماشا می کند
آنچه را بنهفته پیدا می کند
.
گاه در دل با منش گفتارهاست
گه گھی بامغز سر افکارهاست
.
در تمام ملک تن مختار اوست
هر نفس در هر کجا سیار اوست
.
پادشاه مقتدر اندر تن است
از همه نزدیکتر نزد من است
.
این بدن از اوست لیکن اوست من
من سلیمانَـمُ ونفسم اهرمن
.
این تن خاکی بود مأوای من
مرکب رهوار زیر پای من
.
گشتم و پیدا نمودم خویش را
پادشاهم من تن درویش را
.
از کجا پیدا شدم من در بدن
از کجا آمد بدن از بهر من
.
هر بنائی نقش معماری بود
در بنایش رمز و اسراری بود
.
خالق این ملک تن باشد خدا
در وجودم هشته بس اسرارها
.
من همان روحم که باشد امررب
دور از انصافست باشم بی ادب
.
طایر قدسم چرا عصیان کنم
خانۀ هستی چرا ویران کنم
.
کی روا باشد که امر کردگار
با خدا یاغی شود در روزگار
.
ای بنائی با خدای خویش باش
بر سر آمد عمر در تشویش باش
.
#اوفتادم_دوش_اندر_فکر_تن
#فارسی
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
نظر دهید