زبدةالاشعار

ای مِهر پُرفروغ که خورشید خاوری #حضرت_معصومه

در وصف خورشید جهانتاب عالم وجود و مدح ومنقبت حضرت معصومه علیهاالسلام
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️

?: @nohe_torki
.
مصطفی قاضی نظام (1)
.
ای مِهر پُرفروغ که خورشید خاوری
خوش جلوه گر به حجلگهِ چرخ اخضری
.
ای مِهر زرنگار که فرخنده طلعتی
وی دل فروز چهر که خورشید اَنوری
.
خندان و مهربان و فروزان و باکرام
گُلفام و گلعذار و دل آرا و دلبری
.
گه با هزار عِقد جواهر به بوستان
پیرایه بسته ای و مُزین به زیوری
.
در مهد خاکِ تیره بناتِ نَبات را
از مام روزگار بسی مهربانتری
.
این نکته روشن است که در هر شب سیاه
بر سالکانِ گمشده رَه، خضر و رهبری
.
خوانند شاهِ خاور از آنت که با جلال
دارای تختِ چرخ و درخشنده افسری
.
با آنکه از رخ تو کند ماه کسبِ نور
با آنکه دل فروزتر از کُلّ اختری
.
از آستانه بوسی سلطان ملک طوس
هر صبح تا غروب بدین سان مُنوَّری
.
ای مهر پُرفروغ شگفت آیدم که گاه
می بینمت بر آتش غم چون سمندری
.
با این چنین جلال و جمال از چه رو بود
گه شادمان و گاه ملول و مکدری
.
گه طوق همچو هاله ماهی بگردنت
گه زردچهره همچو اسیران مضطری
.
گه منکسف جبینی و گاهی پریده رنگ
گه سر برهنه گهی تیره معجری
.
سرگشته ای گهی چو غریبان به هر طرف
گه غرق خون چو کُشته به تیر و به خنجری
.
گه پیکر تو را نگرم همچو طشتِ خون
گه بینمت چو ماهیِ در خون شناوری
.
ای مهرِ پُرفروغ گمانم بدین صفات
در محنت دو عصمتِ خَلّاقِ اکبری
.
یعنی ز دخترانِ دل افگار فاطمه
خونین جگر بحال دو غمدیده خواهری
.
یا از شهادت دو برادر بخاطرت
آزرده ای همچو من آزرده خاطری
.
محزون ز بهر حضرتِ معصومه ای و یا
بر زینب ستم زده درد پروری
.
بر شاه دین رضا شده ای همچو طشت خون
یا بر حسین کُشته صد چاک پیکری
.
گویا گهی که می گذری سوی شهر قم
دلخون به پاره تنِ پاکِ پیمبری
.
وَر استماع مرگِ برادر که ناگهان
افتاده جان سپرده به حزنش تو اندری
.
هردم ز ناامیدی آن شمع بزم قرب
در تاب و تب ز آتش غم همچو مَجمری
.
ای مهرِ زرنگار چو از حجله گاه چرخ
بر آستانه بوسی آن ماه بگذری
.
از ما پس از سلام بگو با زبانِ حال
با آن حزینه ای که ز حالش چو مُخبری
.
ای مظهری که خواهر مولای هشتمی
وی اختری که دختر موسی بن جعفری
.
ای بانوی مُخدّره کاندر مقام و جاه
با اُمهات اربعه همسنگ و همسری
.
مدح و ثنا و فخر تو این بس که در نسب
پا یا گُلی ز گلشنِ ساقیّ کوثری
.
هرچند همچو زینب کبرای کربلا
اندوهگین ز کینه اعدایِ کافری
.
هرچند همچو زینب غمدیده داغدار
در ماتم برادر با جان برابری
.
او بی حسین شد بلی از تیغ ظلم خصم
تو بی رضا ز کینه مأمون ابتری
.
او داغ شش برادرش آتش بجان فکند
تو داغدار از غم این یک برادری
.
او دید منخسف رخِ عبّاس را بخاک
تو دل غمین ز حسرت آن ماه منظری
.
او دید عیش قاسم داماد را عزا
تو دل فسرده زین غم سوزان چو اخگری
.
او دید فرق علی اکبرش بخون خضاب
تو خسته دل زان گُل گلزار حیدری
.
او دید تیر حرمله سنگ دل چه کرد
گریان تو زان حَنجَر بی شیر اصغری
.
او دید رأس پاکِ برادر به نوک نی
تو در فغان، ز انده زهرای اطهری
.
او ناله کرد چون جرس از ظلم ساربان
گویم کجا تو از شنیدنِ آن طاقت آوری
.
او شد اسیر و آل نبی را اسیر دید
تو دل پریش ز حالتِ ایشان سراسری
.
ظلمی که آن مخدره از اهل شام دید
مشکل که بر کسی بتوانی تو بنگری
.
او جان سپرد گرچه غریبان براهِ شام
تو جان سپرده لیک در این شهر و کشوری
.
او دفن شد بخاک چو زر با هزار داغ
تو اندرین زمین شده مدفون چو گوهری
.
«قاضی» بدرگه تو ز دل التجا کند
ای بانویی که از همه بانوان سری
.
چون با تو دردهای دل خود بیان کند
از آنکه تو بهر دل غمدیده یاوری
.
دانم که ناامید ز کویت نمی رود
چون بحرِ جود و مهری و خاتونِ محشری
.
(1) فرزند مرحوم علی ادیب العلما
.
.
#حضرت_معصومه_مدح
#ای_مهر_پرفروغ_که_خورشید_خاوری
#قاضی_نظام
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️

?: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی

Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

More results...

Generic filters

Filter by Custom Post Type

نتایج بیشتر ...