زبدةالاشعار

ای واسطه وجوب و امکان #مهدیه_حیران_اصفهانی

یا مهدی

#ترجیع_بند
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
مرحوم آیت الله سید محمد حسن میر جهانی طباطبایی (حیران اصفهانی)
.
ای واسطه وجوب و امکان
ای حجت حق شریک قرآن
.
ای مظهر غیب ذات یکتا
ای معدن جود و فضل و احسان
.
ای مهر سپهر آفرینش
مهدی زمان ولی دوران
.
ای فیض تو زنده ماسوای الله
برخوان تو ممکنات مهمان
.
برپا ز تو عرش و فرش و افلاک
برجا ز تو مهر و ماه تابان
.
ساری ز تو روح در بدن ها
جاری به تو ابر و باد و باران
.
ذات تو به ممکنات محور
فرمان تو کائنات را جان
.
لطف تو ز لطف حق پدیدار
قهر تو ز قهر حق نمایان
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
هر چند که پیر و ناتوانم
چون یاد تو می کنم جوانم
.
در آتش اشتیاق وصلت
سوزد شب و روز استخوانم
.
شب تا به سحر سرشک ریزم
با یاد تو ای قرار جانم
.
تا چند ز درد هجر نالم
هم خون دل از بصر فشانم
.
جز مهر تو من به دل ندارم
جز ذکر تو نیست بر زبانم
.
هر چند میان جمع باشم
دانی که به پیش تست جانم
.
ای سرّ خدا بیا و برهان
از فتنه آخرالزمانم
.
ده جرعه ای از زلال فیضت
وآن گاه ز قید غم رهانم
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
امشب دل من به یاد رویت
آشفته شده است همچو مویت
.
پنهانی و جای تست در دل
شاید بینم رخ نکویت
.
کس از تو نمی دهد نشانم
هرجا که روم به جستجویت
.
در رضوی یا که ذی طوایی
بنمای مرا رهی به سویت
.
هر مجلس و محفلی که باشم
جاریست زبان به گفتگویت
.
شاید نظری کنی به حالم
یا جان بدهم در آرزویت
.
کن گوشه چشم و گیر جانم
ای جان به فدای خاک کویت
.
دانی که ز هجر در فشارم
بخشای مرا نمی ز جویت
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
هر چند ذلیل و شرمسارم
جز درگه تو رهی ندارم
.
دانی که ز خلق در گریزم
وز اهل زمانه برکنارم
.
عنوان و تعینی نخواهم
با هیچ گروه نیست کارم
.
جز سوزش و درد و بی قراری
از هجر تو نیست اعتبارم
.
با هر که قدم زدم در این دهر
نگرفت کسی ز دوش بارم
.
جز آن که نهاد غم روی غم
افزود فشار بر فشارم
.
دیدم که ز خلق بی نیازی
چیزی بهتر نظر ندارم
.
ببریدم با تو عهد بستم
دانی که به عهد استوارم
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
شاها تو ذخیره خدایی
هم آینه خدا نمایی
.
از پرده غیب سر برون کن
بنمای تجلی خدایی
.
بنیاد ستم ز بیخ برکن
با عدل نما گره گشایی
.
لبریز شده زمانه از جور
وز فسق و فجور و بی حیایی
.
پامال نموده اند حق را
بستند ره خداستایی
.
گردیدعزیز اهل باطل
کردند ز اهل حق جدایی
.
آیین وفا برفت از یاد
گردیده رواج بی وفایی
.
ای دست خدا برآر دستی
ما را برهان ز بینوایی
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
ای مظهر قدرت الهی
ای آینه جلال شاهی
.
.
در ؟؟؟ تو کی خرد برد راه
نبود به حقیقت تو راهی
.
.
خوانم اگرت ملک روا نیست
خود عقل نمی دهد گواهی
.
.
همچون بشرت نمی توان گفت
ترسم که نمایم اشتباهی
.
.
من گرچه تو را خدا ندانم
زیرا که تو بنده الهی
.
.
لیکن به تو کرده خودنمایی
از بهر قیام و دادخواهی
.
.
دارم ز تو انتظار شاها
بر روسیهی کنی نگاهی
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
تا مهر تو را به دل نهفتم
راز دل خود به کس نگفتم
.
با یاد تو گوهر اشک
از نوک مژه به دیده سفتم
.
شاها به خیال خال رویت
شب تا به سحر ز غم نخفتم
.
ای کاش مرا شدی میسر
خاک قدمت به مژه رفتم
.
دانی که در انتظار دیدار
با غصه و غم هماره جفتم
.
شاید که مرا رسد زمانی
گز شوق به مقدمت بیفتم
.
در راه محبت تو از خصم
دانی که چه طعنه ها شنفتم
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
ای قبله عارفان مشتاق
قائم به تو ممکنات و آفاق
.
برخیز و به قامتت قیامت
برپا کن و شوی جمله اوراق
.
در مدرس کون انقلابی
ایجاد نما به امر خلاق
.
غیر تو ولی امر حق نیست
تا آن که کند حقوق احقاق
.
مجلای تمام قدرت حق
امروز تویی به وجه اطلاق
.
از روز ازل به دل نهفتم
مهرت من بینوای مفتاق
.
خود آگهی از دل غمینم
هم جفت غمم چو از توام طاق
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
آن مظهر غیب اگر بیاید
غم از دل عاشقان زداید
.
درهای جفا و جور بندد
امّا درِ معدلت گشاید
.
بنیاد نفاق و کین برآرد
بیداد رود و داد آید
.
آیین خدا رواج گیرد
در دهر چو جلوه ها نماید
.
چون جلوه کند به دلربایی
دل های جهانیان رباید
.
کام دل شیعیان ببخشد
هم رونق اهل دین فزاید
.
ای مقصد حق ز پرده غیب
بیرون شو و کن هر آن چه باید
.
باشد که رخ تو را ببینم
بر من نگری ز لطف شاید
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
.
ای مهر تو مهره دل من
با مهر تو شد عجین گِلِ من
.
یک عمر محبت تو بود است
در مزرع کون حاصل من
.
هر چند که روسیاه و خوارم
نقش تو بود مقابل من
.
مشکل شده کار دل ز هجرت
بنمای تو حلّ مشکل من
.
توأم به غمم اگرچه باشد
با یاد تو گرم محفل من
.
در قلزم غم سفینه دل
بشکسته کجاست ساحل من
.
دانی که در اشتیاق دیدار
هجران تو گشته قاتل من
.
هر دم به خیال خالت افتم
از هم گسلد مفاصل من
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز توبه هیچ کس نبندم»
.
.
ای مایه سوز و بی قراری
تا چند کنیم آه و زاری
.
شاید که مگر ز در درآیی
کام دل دوستان برآری
.
تا کی به امید زنده بودن
کو طاقت و صبر و بردباری
.
ترسم ندهد اجل مجالی
تا آن که ز غیب سر برآری
.
جان دادن و روی تو ندیدن
سخت است فغان ز انتظاری
.
نومید مکن امید ما را
شاها تو پس از امیدواری
.
با زخم زبان و طعنه خصم
ما را بگذشت روزگاری
.
بنمای رخی و جان ما گیر
زین بیش کجا رواست خاری
.
.
«تا مهر تو گشته پای بندم
دل جز تو به هیچ کس نبندم»
.
#مهدیه_حیران_اصفهانی
#ای_واسطه_وجوب_و_امکان
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی