زبدةالاشعار

باز کن بر روی من آغوش جان را ای بقیع #بقیع_مجاهدی

بقیع
..
محمد علی مجاهدی (پروانه)
.
باز کن بر روی من آغوش جان را ای بقیع
تا ببینم دوست داری میهمان را ای بقیع
.
خاکی اما برتر از افلاک داری جایگاه
در تو می‌بینم شکوهِ آسمان را ای بقیع
.
پنج خورشیدِ جهان افروز در دامان تست
کرده‌ای رشک فلک این خاکدان را ای بقیع
.
می‌رسیم از گرد ره با کوله بار اشک و آه
بار ده این کاروانِ خسته جان را ای بقیع
.
جز تو غم‌های علی را هیچ کس باور نکرد
می‌کشی بر دوش خود باری گران را ای بقیع
.
باز گو با ما، مزار کعبهی دلها کجاست
در کجا کردی نهان آن بی‌نشان را ای بقیع
.
قطره‌ای، اما در آغوش تو دریا خفته است
کرده‌ای پنهان تو موجی بیکران را ای بقیع
.
چشم تو خون گرید و «پروانه» می‌داند کجاست
چشمه ی جوشان این اشک روان را ای بقیع
.
#بقیع
#باز_کن_بر_روی_من_آغوش_جان_را_ای_بقیع
#مجاهدی
#فارسی
#زبدةالاشعار

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی

Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

More results...

Generic filters

Filter by Custom Post Type

نتایج بیشتر ...