هر شب …
–
زبدة الاشعار
?: @nohe_torki
–
هدایتی تبریزی
–
تو را ای نازنین از تو تمنّا می کنم هر شب
خودم را بهر دیدارت محیّا می کنم هر شب
–
مجسّم می کنم روی تو را در مردم چشمم
خودم را بر رخ ات غرق تماشا می کنم هر شب
–
طنین صوت جان بخش ات طنین انداز گوشم شد
به دل با هر طپش شکر شما را می کنم هر شب
–
مرا درد فراق تو گران دردی بود جانا
به اشک خون به درد خود مداوا می کنم هر شب
–
به کنج میکده با می سر و سرّی بود ما را
که عقده از دل پر غم به می وا می کنم هر شب
–
سر و سامان توئی ، سامان نخواهم از سیه دل ها
دم از تو دارم و کار مسیحا میکنم هر شب
–
به طور معرفت ارنی کنان حیران و ویلانم
رخ مستور و پنهان را هویدا می کنم هر شب
–
شراب لعل لب دوز ات زده مهری به لب هایم
که اظهار نیاز دل به ایما می کنم هر شب
–
به بند زلف تو بندم ز بند و فتنه خرسندم
چو در بند توام حلّ معمّا می کنم هر شب
–
مبادا واسطه باشد میان ما و تو جانا
ندای یا رفیق و یا حبیبا می کنم هر شب
–
#هدایت مطرب و ساقی ، شراب و دلبر راقی
برقص و با ترنّم گو صفاها می کنم هر شب
–
#مهدیه
#تو_را_ای_نازنین_از_تو_تمنا_می_کنم_هر_شب
#هدایت_تبریزی
#فارسی
–
?: @nohe_torki
نظر دهید