#متن_روضه ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علیه السلام
.
.
.
حالا یک نگاهی به خانۀ امیرالمؤمنین علیه السلام کنید. دیگر امروز و فردا، تا علی علیه السلام به خاک سپرده شود ایام عزاست، ایام مصیبت است. دیشب همه احیاء رفته اید آقایان گفته اند: امیرالمؤمنین افطار را مهمان دخترش ام کلثوم بود. یک مقدار کمی خوابید بعد بیدار شد؛ وصفش غیر عادیّ است. نزدیک سپیدۀ صبح وضو گرفت، خواست حرکت کند و به مسجد برود، می گویند چند تا مرغابی داخل خانه ام کلثوم بود. اینها شب راه نمی افتند، امّا مرغابی ها آمدند با منقار، دامن حضرت علی علیه السلام را گرفتند؛ یعنی آقا نرو! مثل این که آنها هم در عالم حیوانی خود، احساس خطر می کردند.
حضرت فرمودند: کارشان نداشته باشید، آواز عزا می خوانند.
.
خلاصه آقا علی بن ابی طالب رفت. سپیده زد، رفت بالای مأذنه و آخرین اذان را سحرگاه امروز گفت. (الله اکبر). صدای علی علیه السلام در فضای کوفه طنین انداخت. اذان را گفت و پایین آمد. دیگر نگویم چه شد؛ همین قدر به شما بگویم: شهر بهم خورد و اوضاع غیر عادیّ شد. یک وقت ام کلثوم فریادی شنید: (تَهَدَّمَت أَرکانُ الهُدی وانطَسَمَت أعلامُ التُّقی) می فرماید: به خدا قسم پایه های دین ویران شد، به خدا ستاره ها تیره شد. بعد صدا زد(قُتلَ علیٍ المرتضی)علی ابن ابی طالب را کشتند.[ . . وَ انفَصَمَت العُروَةُ الوُثقی، قُتِلَ علیّ ابنِ عَمِّ المُصطَفی قُتِلَ وَصِیِّ المُجتَبَی قُتِلَ عَلِیّ المُرتَضی قَتَلَهُ أشقَی الاشقِیاء. یعنی به خدا قسم نشانه های تقوی تیره شد و ریسمان محکم حق گسست. وصی برگزیده پیامبر خدا، علی مرتضی کشته شد. بدبخترین افراد او را کشت.
ـــــــــــــ
کشف الغمّه ج 42ص 226
منتهی الامال ج 1 ص 338
بحارالانوار ج 42 ص 282
#حیدریه_متن_روضه #حیدریه_فارسی
#حیدریه_شهادت
#زبدةالاشعار
.
.