در منقبت مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
.
مرحوم کاتب اردبیلی
.
دانی ای دل کیست آن مولای با جود و سخا
منبع لطف و کرم سردفتر اهل وفا
.
جانشین مصطفى باشد ولى کردگار
خازن اسرار حق اعنی على المرتضی
.
رهبر دین امم حلال کل مشکلات
در همه عالم بود وامانده گان را رهنما
.
بود آن مولا که اندر دشت ارژن آشکار
کرد سلمان را ز دست پنجه ی ضیغم رها
.
بود آن مولا که امش فاطمه بنت اسد
گشت در صحرا دچار شیر آن کان حیا
.
آن زمان ظاهر شد آن مولا رهانیدش ز شیر
برگرفت از وی امانت عقد او را برملا
.
بود آن مولا که میبندید انگشتان دیو
زین جهت تا بر بنی آدم نمی سازد جفا
.
رفت بر نزد همه پیغمبران آن دیو زار
تا که از آنها به درد خویشتن یابد دوا
.
هیچ یک از انبیا بر درد او ننمود علاج
تا زمان احمد محمود ختم انبیا
.
روزی آن شاهنشه محشر به منبر پا نهاد
امّتان را از ضلالت آورد راه هدا
.
ناگهان مردم به دیده گشت یک دیوی پدید
رو به مسجد کرده آمد با دو چشم پر بکا
.
عرض کرد ای سید عالم شهنشاه امم
کن علاج درد بی درمانم از بهر خدا
.
اول و ثانی و ثالث نزد آن دیو آمدند
شد خجل از کار خود آن هر سه ملعون دغا
.
سیّد عالم اشاره بر همین مولا نمود
در زمان بگشاد انگشتان آن دیو از وفا
.
من چنین مولا بگویم در زمان طفلی اش
بردرید از مهد از سر تا به دمّ اژدها
.
من چنین مولا بگویم قاتل عمرو دنی
ضربتش افضل ز طاعتهای کل ماسوا
.
من چنین مولا بگویم فاتح خیبر بود
با دو انگشتش کند در آن شه مشگل گشا
.
من چنین مولا بگویم بر یهودان زد شرر
از دم تیغش نموده عمر و مرحب را فنا
.
من چنین مولا بگویم اندر آن رزم اُحد
آشکارا گفت در شأنش ملایک لافتا
.
من چنین مولا بگویم ساقی کوثر بود
قاسم نار جنان باشد در آن روز جزا
.
من چنین مولا بگویم مظهر احکام حق
داده او بر گلشن دین نبی ذوق صفا
.
من چنین مولا بگویم بعد ختم المرسلین
بر همه اهل جهان باشد امام پیشوا
.
گر مرکب می شود انهار دریاها تمام
گر قلم باشد همه اشجار باغ و بیشه ها
.
گر شود کاغذ همه روی زمین از شش جهات
کاتبش باشد تمام جن و انس و اتقیا
.
تا دم محشر نویسد جمله اش وصف على
نیست بر مدح چنین مولای رهبر منتها
.
من چه گویم وصف آن مولا که در قرآن حق
آمده در شأن آن شه انّما و هل اتا
.
هست آن مولای دین والد به یازده امام
در جهان هستند بر ماها امام و مقتدا
.
حیف اولاد چنین مولای دین را کوفیان
بر شهادت در رسانیدند اندر کربلا
.
#گریز #عاشورائیان
.
باز اندر سر فتاده شور عشق تشنه گان
کی بیان سازم چنین من داستان پربلا
.
وقت آن شد در زمین کربلا سلطان دین
یکه و تنها بمانده از جفای اشقیا
.
بیدق عباس نام آور به یک سو سرنگون
یک طرف در خون فتاده اکبر یوسف لقا
.
یک طرف قاسم شده پامال سم صافنات
لشکر عدوان ببندد بر کفش از خون حنا
.
زینب علیا به یک سو غرق محنت گشته بود
العطش می گفت اندر خیمه گه آل عبا
.
بر زمین افتاد چون شاه شهیدان از پشت زین
وا ولد گفتا در آن دم حضرت خیرالنسا
.
عرض کرد آن شاه لب تشنه که ای معبود من
عفو کن عصیان امت را بر این احوال ما
.
کاتبا این قصه ی پر غصه را کوتاه کن
درزدی آتش از این غم بر دل شاه و گدا
.
.
#حیدریه_مدح
#دانی_ای_دل_کیست_آن_مولای_با_جود_و_سخا
#ترکی
.
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
نظر دهید