در شب قدر دلم را به خدایم دادم #شب_قدر #ناصر_دوستی

شب قدر
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
.
ناصر دوستی زنجانی
.
در«شب قدر» دلم را به خدایم دادم
واژه واژه غزل آمد به سلامتبادم
.
«چارده مرتبه» بوسید سرم «قرآن» را
«چارده مرتبه» برخاست غزل فریادم
.
و غزلبوسه ای از« گنبد خضرا» چیدم
«حضرت خضر »بیامد به مبارکبادم
.
دلم از «شاه نجف» در غزلم دم زد و گفت:
«بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم»
.
غزلم واژه به واژه به« بقیع» بُرد مرا
ناگهان پای «ضریحی که نبود» افتادم
.
آه …بایست که دندان به جگر بگذارم،
تا ببینم که ضریحی به« کریم آبادم»
.
در حرم داد زدم:« حضرت ارباب سلام…
«تو چه حُسنی که مَنَت عاشق مادر زادم»
.
بغضی انگار که می زد به گلویم خنجر!
روی «سجّاده ی تب کرده» ی خود افتادم
.
آسمان برق زد و سینه ی آفاق شکافت
داد «جابر» منش و عاشقی اش را یادم
.
«صادقانه» به خدا حرف دلم را گفتم:
آه… بی یاد تو و عشق تو من بر بادم
.
«یازده مرتبه» فریاد زدم من «یارب…
کن تو آزادم از این دخمه ی غم بنیادم
.
من به امّیدِ «رضای»ِ تو غزل می گویم
دل غمدیده زند داد که «گوهرشادم»
.
جز در« جود و سخایت» به کجا من بروم؟
«یاجواد الغزلم» جود تو باشد زادم
.
آه…من گمشده ام «هادیِ» من ادرکنی…
جلوه کن «نور هدایت »تو برس بر دادم
.
«سامرایی» ست دلم« عاشق و دریوزه ی» تو
لقمه نانی طلبیدم ز تو و دلشادم
.
آیه در آیه شمیمِ« گُل نرگس »آمد
که هرآن مست شود از نفحاتش آدم
.
«قدوبالا و رخ و زلف تو باشد منظور
گر حدیثی رود از سرو و گل و شمشادم»
.
.
#شب_قدر #ناصر_دوستی
#رمضانیه #مناجات
#در_شب_قدر_دلم_را_به_خدایم_دادم
#فارسی
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki