زبدةالاشعار

زینب آن گلواژه عنوان عشق #طفلان_زینب #شبخیز

در حالات پسران حضرت زینب (س)
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
مرحوم شبخیز
.
زینب آن گلواژه عنوان عشق
مطلع دیباچه دیوان عشق
.
پیکر اخلاص و تندیس جلال
پای تا سرعشق وایمان و کمال
.
نخل سرسبز بهشت ارتضا
رونق گلزار تسلیم و رضا
.
گوهر گنجینة علم و ادب
زینب زهرا حسب،حیدر نسب
.
لالة دشت عطشناک بلا
گلشن آرای بساط کربلا
.
چشمة خورشید مست از جام او
نقش لبهای ملایک نام او
.
گلشن سرخ تشیع مذهبش
دامن سبز تولّا مکتبش
.
عاشقان مبهوت از ایثار او
خلق عالم والهِ افکار او
.
در بلاغت وارث سلطان دین
خطبه هایش دلپذیر و دلنشین
.
برده ارث از دو امیر نشأتین
زهد و تقوا ازحسن، صبراز حسین
.
گرچه زن بود این زن والا گهر
لیک از مردان عالم مرد تر
.
باید از این بانوی عرش آستان
مردی آمـوزند مردان جهان
.
جوهر مردانگی در ذات اوست
رشک مردان جهان حالات اوست
.
پای تا سر جذبه و احساس بود
در صلابت حضرت عبّاس بود
.
حُرمت مهد ولا را پاس داشت
درصلابت صولت عبّاس داشت
.
روز عاشورا در آن دشت بلا
وادی عشق و مقام ابتلا
.
دید تنها مانده پیر راه عشق
ساقی دریا دل درگاه عشق
.
لطف خود میخانه از کف داده است
میکشان ازهای وهوی افتاده است
.
پاره ای در فکر قد افراختن
عدهّ ای آماده جان باختن
.
پاره ای درخاک وخون بی پا ودست
بی خبر افتاده اند از باده مست
.
پاره ای در عالـم عشق و جنون
عدهّ ای مستغرق دریای خون
.
پاره ای از پا چو سرو افتاده اند
ازسیه مستی همه جان داده اند
.
جمله چون شمع سحرگاهی خموش
در شبستان بلا بی جنب و جوش
.
جمله سرمست از شراب جام هو
نی می اندرکار و نی جام و سبو
.
هر کدام افتاده سرمست و خراب
درتراب تیره گون چون آفتاب
.
سینه ها از تیغ و خنجرچاک چاک
چون گل از جور خزان در روی خاک
.
حالت این میکشان را رشک کرد
جام چشمش را لبالب اشک کرد
.
آن زمان دست دو فرزندش به دست
رفت پیش ساقی بزم الست
.
لابه ها در پیش شه کرد از نیاز
تا کند سلطان عشقش سر فراز
.
گفت ساقی را که ای سلطان کل
هدیه ای از بهر تو دارم دو گُل
.
در پذیر این هدیه نا قابلم
حلّ کن حلّال مشکل ، مشکلم
.
جان خواهـر نا امید از در مکن
این دو گل را منع از ساغر مکن
.
این دو مخمور از شراب باقی اند
خاکساران جناب ساقی اند
.
گرچه طفلند این دو طفل پاکزاد
لیک مرد عشقبازند از نهاد
.
گرچه دارند از عطش رخسار زَرد
لیک ازخون سرخ گردد روی مَرد
.
آل هاشم خود گواهی زین نَمَط
در هوا مرغند و اندر آب بَط
.
ای به مظلومان عالم دادرس
مانده ام ای دادرس، فریاد رس
.
این غلامان را به خدمت کن قبول
تا نگردند از در رحمت ملول
.
سوسن و یاس مرا سیراب کن
گرچه زردند از عطش شاداب کن
.
این دو را مست از می احساس کن
نَک تصدّق بر سر عبّاس کن
.
این دو، در باغ ولایت بلبلند
عاشق شیدای رُخسار گلند
.
شوقشان اینگونه کرده دیده تر
کارشان دیگر مکن پیچیده تر
.
لطف کن در میکده ساغر کشند
باده از جام بلا بر سر کشند
.
در خرابات شرف مستی کنند
زیر خنجر دعوی هستی کنند
.
لابه ها کرد از ارادت پیش شاه
کار خود را کرد آخر اشک و آه
.
رِقّت پیر خرابات الست
اشتیاق این دو رِند می پرست
.
آخر از میخانه فتح الباب کرد
جامشان را پر شراب ناب کرد
.
ساقی دریا دل آتش نهاد
چون برآن ساغرکشان چشمش فتاد
.
دید بسم الله، دو طفل پاکباز
پای تا سر اشتیاقند و نیاز
.
خنجر ابرویشان مرگ آفرین
غمزه چشمانشان سِحر مُبین
.
طرة طرارشان صید افکن است
کاروان عقل و دین را رهزن است
.
هـر یک اندر کف حُسام بی نیام
کرده اند ازشوق می، عزم قیام
.
حالت این باده نوشان لاجرم
دل ربود از ساقی مستانه دم
.
عاقبت از میکده در باز شد
نوبت ساغر کشی آغاز شد
.
آن دو کودک را ز جام نشأتین
مست کرد از دولت رحمت حسین
.
قامت مردانگی افراختند
در قمار عاشقی جان باختند
.
آن شرابی را کز آن اکبر کشید
این دو کودک نیز ازآن ساغر کشید
.
در مقام عشق از الطاف پیر
نیست صحبت از صغیر و از کبیر
.
جمله یکسانند از فیض مقام
گر جوان و پیر ، گر شاه و غلام
.
جرعه ای هریک از این ساغر کشید
شاهد مقصود را در بر کشید
.
ساقیا رحمی براین #شبخیز کن
جام طبعش را ز می لبریز کن
.
تا ز فیض جام تو مستی کند
خاطرش را فارغ از هستی کند
.
#زینب_آن_گلواژه_عنوان_عشق
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی

Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

More results...

Generic filters

Filter by Custom Post Type

نتایج بیشتر ...