ز زلف عنبرین یار مهوش #جون_غلام_سیاه #بنائی_یزدی

میدان رفتن غلام حضرت سید الشهدا
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
.
مرحوم حاج علی اصغر بنائی یزدی
.
ز زلف عنبرین یار مهوش
شده این خاطر زارم مشوّش
.
ز خال هندویش روزم سیاه است
مگو هندو که خال روی ماه است
.
ایاز است این مگر در بزم محمود
که جز مقصود شاهش نیست مقصود
.
چو شام عاشقان مخفی زنور است
مگر خال رخ لعیاى حور است
.
غلام عشق باز کوی شاه است
بود چندی که در آن بارگاه است
.
چو دیدی آن غلام شاه خوبان
بجان بازی شه رفتند یاران
.
بیامد خدمت شه پیر اسود
بگفتا با شهنشاه مجرّد
.
به بخشم اذن جنگ أی شاه ابرار
مرا از یاوران خویش بشمار
.
بفرمودش که ای عبد وفادار
تو آزادی میفکن خود در آزار
.
غلام با وفا با شاه دوران
نمود عرض این چنین با چشم گریان
.
که من یک بنده ای زان شهریارم
بخوان نعمتت من ریزه خوارم
.
نمک نشناسمت ای شاه بی یار
که خواند دیگرم عبد وفا دار
.
مرا هرچند، رنگ چهره تار است
ز خونم نافۀ مشک تتار است
.
اجازت دادش آن میر سعادت
سوی میدان شد از بهر شهادت
.
بگفتا در رجز با قوم کفّار
منم یک بنده ای زان شاه بی یار
.
من آن شام سیاه عاشقانم
که عشق او بکف بنهاده جانم
.
منم شیر سیاه بیشۀ عشق
خریدارم به سر صد تیشۀ عشق
.
کشیدی تیغ هندی بهر پیکار
نمودی حمله بر قوم ستمکار
.
تن بسیاری از آن قوم کفار
فکند از نینوا در آتش نار
.
تنش از ضرب تیغ قوم بی باک
فتاد از روی زین بر دامن خاک
.
بیامد پادشاه بنده پرور
ببالین سرش با دیدۀ تر
.
نهاد از مهر وجه الله برویش
نمودی رو سفید و مشک بویش
.
بنائی چون غلام شاه دین است
تمنّایش بوقت مرگ این است
.
.
#جون_غلام_سیاه #بنائی_یزدی
#اصحاب_الحسین
#ز_زلف_عنبرین_یار_مهوش
#فارسی
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki