#متن_روضه
ذكر مصيبت حضرت مسلم بن عقيل عليه السلام
.
زبدة الاشعار
?: @nohe_torki
.
مسعودى و ابوالفرج گفته اند: «چون مسلم از خانه بيرون شد و آن هنگامه و اجتماع كوفيان را ديد و نظاره كرد كه مردم از بالاى بام ها سنگ بر او مى زنند و دسته هاى نى را آتش زده بر بدن او فرو مى ريزند فرمود:
اكلما ارى من الاجلاب لقتل ابن عقيل يا نفس اخرجى الى الموت الذى ليس منه محيص .
يعنى آيا اين هنگامه و اجتماع لشكر براى ريختن خون فرزند عقيل شده؟ اى نفس بيرون شو به سوى مرگى كه از او چاره و گريزى نيست، پس با شمشير كشيده در ميان كوچه شد و بر كوفيان حمله كرد و به كارزار مشغول شد و رجز خواند.
.
اقسمت لااقتل الا حرا
– سوگند خورده ام که جز به آزادگی کشته نشوم
.
و ان رایت الموت شیئا نکرا
– هر چند مرگ را چیزی ناخوش می دانم
.
کل امر یوما یلاقی شرا
– هر کسی روزی با ناگواری روبه رو خواهد شد
.
اخاف ان اکذب او اغرا.
– بیم آن است که به من دروغ گویند و یا مرا بفریبند.
.
ابن اشعث گفت: تو دورغ نمی شنوی و فریب نخواهی خورد، این مردم (بنی امیه) عموزادگان تو هستند، نه کشندگان تو، و نه زنندگان تو.
.
مسلم علیه السلام که مجروح و پای تا سر خون آلود شده بود به دیواری تکیه کرد. اهل کوفه به گرد او جمع شدند و امان را تایید و تاکید می کردند. استری آوردند و مسلم را بر آن سوار کردند، آنگاه اسلحه اش را گرفتند، مسلم از این کار به امان آنها بدگمان شد.
.
مسلم را نزد ابن زیاد آوردند. ابن زیاد فرمان داد او را بر بام قصر بردند و سرش را از پیکرش جدا کردند و تنش را از بالای بام در میان مردمی که بیرون قصر جمع شده بودند بینداختند و رفیقش هانی را در بازار به دار آویختند.
.
#مسلمیه
#مسلمیه_متن_روضه
#فارسی
.
#زبدةالاشعار
?: @nohe_torki
نظر دهید