#مصائب_راه_شام 2
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
?: @nohe_torki
.
2️⃣ اهل بیت در قصر بنی مقاتل
.
هوا بسیار سوزان بود آب مشکها تمام گردید رهروان ناگزیر به سوی منزلگاه قصر بنی مقاتل رفتند دشمنان برای خود خیمه ای برپا کردند ولی اهلبیت علیه السلام را در بیابان نگه داشتند از یک طرف بی آبی و تشنگی و از طرف دیگر بیابان سوزان در برابر تابش آفتاب نوشته اند: حضرت زینب سلام الله علیها در حالی که امام سجاد علیه السلام را پرستاری می کرد در این حال با هم کنار سایه شتری آمدند نزدیک بود که امام سجاد علیه السلام از شدت تشنگی جان بدهد.(1)
حضرت زینب علیه السلام بادبزنی در دست داشت و به آن حضرت باد می زید و می فرمود:
یَعِزُّ عَلَیَّ اَن اَراکَ بِهذَا الحال یَاینَ اَخِی
ای برادرزاده بر من دشوار است که تو را در این حال بنگرم
.
در منزلگاه قصر بنی مقاتل حضرت سکینه بر اثر تشنگی و گرما در فکر بود تا سایه ای پیدا کند درختی را دید و تنها به سوی آن رفت و در سایه آن خاک زمین را جمع کرد و بالش از خاک برای خود ترتیب داد و همانجا اندکی خوابید در همین هنگام دشمنان کاروان را حرکت دادند ولی سکینه را در بیابان بجا گذاشتند.
.
فاطمه بنت الحسین علیه السلام که هم محمل سکینه بود هنگام سوار شدن دید خواهرش نیست فریاد زد ای ساربان خواهرم که همراه محمل من بود نیست ساربان توجه نکرد فاطمه سلام الله علیها فرمود: سوگند به خدا تا خواهرم را نیاوری سوار نمی شوم.
ساربان گفت: او کجاست؟
فاطمه سلام الله علیها فرمود: نمی دانم ساربان فریاد زد: آهای سکینه زود بیا و با بانوان سوار بر شتر بشو خبری از او نشد و کاروان حرکت کرد سرانجام بر اثر تابش شدید آفتاب سکینه بیدار گردید و دید قافله رفته است به دنبال قافله می دوید و فریاد می زد: خواهرم فاطمه مگر من هم محمل تو نبودم تو رفتی و مرا در این بیابان با پای برهنه تنها گذاشتی؟!
فاطمه که چشمش را به بیابان دوخته بودو دلواپس سکینه بود ناگاه چشمش به او افتاد صدا زد ساربان شتر را نگهدار سوگند به خدا اگر خواهرم به من نرسد از همین جا خودم را به زمین می اندازم و فردای قیامت در نزد جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله خونم را از تو مطالبه می کنم سرانجام دل ساربان به حال آن دو خواهر سوخت شتر را نگهداشت تا سکینه رسید و سوار شد:
.
مجروح گشته پای من اندر مسیر عشق
از بس بروی خار مغیلان دویده ام
ما بین مرگ و زندگی بی حضور باب
از این دو مرگ را ز میان برگزیده ام
.
آری وضع به قدری رقت بار بود که به قول شاعر عرب:
.
رَقَّ لَهَا الشّامِتُ مِمّا بِها
ما حالُ مَن رَقَّ لَهَا الشّامِتُ
دل دشمن شماتت کننده به حال سکینه علیه السلام سوخت براستی در چه حالی است کسی که دل دشمن برای او سوخت.(2)
.
.
(1) فَاَتَت زَینَبُ اِلی ظِلِّ جَمَلٍ هُناکَ وَ فِی حِضنِها عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ عَلَیه السَّلام وَ قَد اَشرَفَ عَلی الهَلاکِ مِن شِدَّهِ العَطَشِ (وقایع الایام خیابانی-تتمه محرم ص 291، الدمعه الساکبه)
(2) وقایع الایام خیابانی -تتمه محرم ص 292
.
ادامه ⬇️⬇️
.
#راه_شام
#متن_روضه
#سوگنامۀاشتهاردی
.
✍️#زبدةالاشعار✍️
.
?: @nohe_torki
نظر دهید