کرامت حسینی
.
.
.
.
محمد وهابزاده (عیّار اردبیلی)
.
.
.
مَه شَمعَکی از پرتو انوار حسین است
جنت ورقی از گل رخسار حسین است
.
پیچ و گرهِ سنبل و داغِ دل لاله
خطّی ز دل داغ محن بار حسین است
.
قرصِ قمر و ثابت و سیارۀ مینا
یک حلقه از آن سلسله زنّار حسین است
.
یکسر همه این ناخوشیِ گردش بالا
از چشم خمار خوش بیمار حسین است
.
سیلاب دَمِ آدم و طوفان دلِ نوح
حرفی ز حروف غم خونبار حسین است
.
دانی که چرا ماه شب نو چو کمان است
از رنج و غم سوز شرر بار حسین است
.
دانی که چرا خانۀ حق خورده شکافی
آن ذوق پدر از پسرش کار حسین است
.
غافل مشو از زمزمهء مرغ سحر خوان
طیهو یکی از جمله عزادار حسین است
.
هر گوهر غلطان که زچشمان تو جاریست
آن هم سبب گرمیِ بازار حسین است
.
شاید نظری بر منِ دیوانه نماید
بی شک کرمش شامل انصار حسین است
.
(عَیّار) مخور غم که در آن گاه پر آشوب
پشتت به کرم تکیه به دیوار حسین است
.
#حسینیه_مدح
#مه_شمعکی_از_پرتو_انوار_حسین_است
#محمد_وهابزاده #حسین_است
#فارسی
#زبدةالاشعار
نظر دهید