اربعین
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
.
مرحوم حافظی تبریزی
.
چو دخت فاطمه در اربعین از شهر شام آمد
سوی قبر حسین چون زائر بیت الحرام آمد
.
بگرد مدفنش گردید و گفت ای سبط پیغمبر
اسیرانیکه ناکامند بهر اخذ کام آمد
.
حرائیم عفاف و دختران ناز پروردت
که با من رفته بودند ای برادر جان تمام آمد
.
نیامد یک سه ساله دخترت ویران نشین گردید
به جایش عمه اش بر محضر تو بر سلام آمد
.
خودت دیدی چه سان در گوشه ویرانه جان بسپرد
زغم بر چشم زینب روز چون لیل ظلام آمد
.
نه خوردی آب چون در روزعاشورا برادر جان
از آن رو زینبت پرکرده چشم و آب جام آمد
.
بپاخیز و بخور تر کن لب خشکیدۀ اصغر
بگو ای کودک شش ماهه ای بی شیر مام آمد
.
چو مجنون گشته لیلی از فراق مظهر طاها
به زلف همچو کافور والشام مشک فام آمد
.
بفرما نوعروسش را کند داماد استقبال
بسوی حجله چون طاوس و کبک خوش خرام آمد
.
علمدارم خبر کن گو بقربانت شود خواهر
علم پیش آر فوج بانظامت بی نظام آمد
.
مکش خجلت دگر گشته فراوان آب بی مقدار
برون بعد از تو آب از دست این قوم ضلام آمد
.
نگردد ختم مطلب حافظی کم گوی و کم بشنو
تمام آندم شود گویند صاحب انتقام آمد
.
.
#اربعین_حافظی_تبریزی
#چو_دخت_فاطمه_در_اربعین_از_شهر_شام_آمد
#ترکی
.
#زبدةالاشعار
.
: @nohe_torki
نظر دهید