یابن الحسن چو شمع عزا گریه می کنم #مهدیه_سیدبشیرحسینی

غزل مرثیه (یا حضرت رقیه)
(با مَحرمِ مُحرّم)
..
..
..
..
سید بشیر حسینی میانجی
..
..
..
..
یابن الحسن! چو شمع عزا گریه می کنم
باز آ که در فراق شما گریه می کنم
..
در انتظار آمدنت پیر می شوم
گاهی به حال خود به خدا گریه می کنم
..
مثل پرنده ای که شکسته‌ست بال او
می‌سوزم و بدون صدا گریه می کنم
..
وقت غروب جمعه دلم تنگ می شود
در حیرتم از این که چرا گریه می کنم
..
نام شما ترنّم قمریّ ماتم است
با یاد نام تان، همه جا گریه می کنم
..
باید بگریم از غم جدّت صباح و شام
چون گفته ای که صبح و مسا گریه می کنم
..
گاهی به لاله های گلستان کربلا
گاهی به محنت اُسرا گریه می کنم
..
گاهی خرابه در نظرم جلوه می کند
بر عمه ام به وقت بلا گریه می کنم
..
یاد رقیه و سر خونین کُشد مرا
برپا نموده خیمه سرا گریه می کنم
..
خورشید را ستاره بغل کرد و جان سپرد
در خیمه ام به هر دو جدا گریه می کنم
..
«خرم‌فر» از «بشیر» غزل خواست، او سرود
یابن الحسن چو شمع عزا گریه می کنم
..
..
..
..
🌷دوبیتی
مه در میان هاله‌ی خود گریه می‌کند
همراه آه و ناله‌ی خود گریه می‌کند
جانم فدای حضرت مهدی که روز و شب
بر عمه‌ی سه ساله‌ی خود گریه می‌کند
..
..
..
..