زبدةالاشعار

دوش پرسیدم ز عاشق هین بگو #اصغریه_احد_واحدی_زاده

پیکان عشق
گریز به حضرت علی اصغر
..
..
..
احد واحدی زاده
..
..
..
دوش پرسیدم ز عاشق هین بگو
چیست عشق؟ گفتا برو از غم بجو
..
گفتمش جستم ولی پیدا نشد
گفت پس غم در دلت دریا نشد
..
عشق یعنی سوختن با سوز غم
عشق یعنی ساختن با بیش و کم
..
عشق یعنی وصل در دریا شدن
عشق یعنی عاشق یکتا شدن
..
عشق یعنی مبداء فرزانگی
عشق یعنی مردی و مردانگی
..
عشق یعنی یک جهان افتادگی
عشق یعنی همچو کوه ایستادگی
..
عشق یعنی یک خدا را بندگی
بر علی و آل او زیبندگی
..
عشق یعنی دل بریدن از جهان
گشتن قد رسا از غم کمان
..
عشق یعنی دادن بود و نبود
گشتن صورت ز سیلیها کبود
..
عشق یعنی صاحب وجدان شدن
بستن میثاق و هم پیمان شدن
..
عشق یعنی سوزش دل در خفا
دست افتاده گرفتن از سخا
..
عشق یعنی گریه در شب بی صدا
عشق یعنی عاشقان را خونبها
..
عشق یعنی تشنه لب در کربلا
اصغر شش ماهه را کردن فدا
..
حرف عاشق چون رسید این مرحله
گفتمش دانی چه کرده حرمله
..
کوفیان چون ناکسی آموختند
قلب زهرا را به غم افروختند
..
هیچ می دانی چرا باغی شدند
ملحدان دین را ساقی شدند
..
چون جفا را پیشۀ خود ساختند
عترت هر دو جهان را باختند
..
چون شکستند كوفیان پیمان خود
آب را بستند بر مهمان خود
..
تشنگان در تشنه کامی سوختند
غنچه را بر سینۀ گل دوختند
..
حرمله با تیر زهرآگین چنان
کرده بود آن غنچۀ گل را نشان
..
گوئی اصغر دشمن سرسخت اوست
غافل از اینکه شهادت بخت اوست
..
تیر چون از چله اش پرتاب شد
غنچه در آغوش گل در خواب شد
..
ریخت شهد غنچه روی برگ گل
دید چشم غنچه ناگه مرگ گل
..
خنده بر لب گریۀ گل دید و رفت
از سوی زهرا مادرش خندید و رفت
..
خندۀ این غنچه بی معنا نبود
چونکه این خنده دل از دنیا نبود
..
غنچه بی جان روی دستان پدر
در گلویش تیر مسموم سه پر
..
سوی خیمه با دلی پر خون روان
سرو قدش گشته از دردی کمان
..
..

#اصغریه #احد_واحدی_زاده #اصغریه_شهادت #فارسی #زبدةالاشعار

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی