زبدةالاشعار

آن شب به سوی معبد جانانه میرفت #حیدریه_رونقی_مازندارنی

« درد پرورد »
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
حاج محمد رونقی مازندرانی
.
آن شب به سوی معبد جانانه میرفت
در منتهای عشق ، بی صبرانه میرفت
.
در تنگنای دخمۀ تنگ زمان بود
در پهنۀ پهناور آن خانه میرفت
.
می آمد امّا یک جهان شیدائی و شور
میرفت امّا عالمی مستانه میرفت
.
مَملو به باغ سینه اش آلالۀ عشق
از چشمه سار دیده اش دُردانه میرفت
.
او گام برمیداشت تند و با صلابت
امّا عدو ، دژخیم خو ، دزدانه میرفت
.
او در نهایت مضطرب بود و پریشان
او در کمال بینش ، آگاهانه میرفت
.
او اُوج چون عَنقا به سِدره آشیان داشت
او صَعوه آسا در مَضیق لانه میرفت
.
او گیج وگنگ وگول وابله، نکبت محض
او عین رحمت ، عاقل و فرزانه میرفت
.
در فرقتش محراب و منبر ناله میزد
آنسان نوا کز اُستن حنّانه میرفت
.
در شعلۀ شمع وجود حضرت دوست
تنها صفای اوست چون پروانه میرفت
.
دنیا پذیرای چنین قتلی نبوده
اِلقاء به مغز هر که این افسانه میرفت
.
بعد از نَبی و فاطمه ، سبط نخستین
از دُرج دین این گوهر یکدانه میرفت
.
عزمش شده جزم و به بزم عاشقانه
با طمطراق و هیبت شاهانه میرفت
.
مردانگی در او تبلور داشت زین رو
تا آن فراسوی زمان مردانه میرفت
.
ایکاش بودی در مَعیت «رونق» آن شب
مردانه مردی جانب جانانه میرفت
.
عاشق که دُرد آشام بود و درد پرورد
از بادۀ شکرانه پُر پیمانه میرفت
.
.
#حیدریه_رونقی_مازندارنی
#حیدریه_شهادت
#آن_شب_به_سوی_معبد_جانانه_میرفت
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

متن پیشنهادی:  قلم اوّلده یاز شیطانه لعنت #حیدریه_غمکش

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی