زبدةالاشعار

روشن تر از روز است خیلی بامرامند #جوادیه_لطیفیان

میلادیه حضرت امام جواد (ع) و حضرت علی اصغر (ع)
.
.
.
لطیفیان
.
روشن تر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان هم کلامند
.
الحق که آقازاده ها یک یک امیرند
الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند
.
در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند
.
عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همان هاییم که آن ها بنامند
.
سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند
.
چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند
.
هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا روشنی صبح و شامند
.
این چهارده آیینه از بس که شبیه اند
وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند
.
.
.
و الله این پروانگی ما می ارزد
هر چند خاکستر شدیم اما می ارزد
.
معشوق عالم می شود یک روز، عاشق
مجنون ما اندازه لیلا می ارزد
.
قلاده ما را همین گوشه ببندید
سگ هم کنار خانه این ها می ارزد
.
سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم
هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد
.
یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم
حالا که شد مال تو از حالا می ارزد
.
این گریه ها را آیه تطهیر گفتند
یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد
.
با کاظمین تو بهشتی دارم این جا
پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد
.
پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً
وقتی عصای حضرت موسی می ارزد!
.
دستی بکش بینا کنی این چشم ها را
با معجزات تو چه نابینا می ارزد!
.
کافی ست ما را این که بابای تو خندید
لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد
.
.
.
آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش می کند لطف زیادت
.
آقا منم… آن رختْ پاره… پا برهنه…
آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت!
.
تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم
من کیستم؟ من از گدایان بلادت
.
من از در این خانه ات جایی نرفتم
پس رو مگردان از گدای خانه زادت
.
آن که مرا حالا مُرید تو نوشته
حتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت
.
تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را
نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت
.
تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید
عرض ارادت می کند بر بامدادت
.
بابای تو با دیدن تو گریه می کرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
.
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس می نویسیمت جواد بن الجوادت
.
.
.
بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم
جبریل حتی می گذارد بال و پر هم
.
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا می سازم از این خاک در هم
.
تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت
بال و پر ما سوخته حتی جگر هم
.
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم
.
با این جمالی که تو را دادند، باید…
بین خریداران تو باشد پدر هم
.
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
.
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
.
در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز!
این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم
.
هستند یک یک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
.
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
.
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم
.
.
.
جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ‌ خدا آخر ندارد
.
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً ‌بیوت این کریمان در ندارد
.
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
.
طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
.
بین مقامات رباب این شان کافی س
که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد
.
.
.
.
وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
.
وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت
آخر گمان کردند که لشگر ندارد
.
طفل است و بابای بلاتکلیف مانده
حیرانی است و کودکی که سر ندارد
.
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد
.
.
.
#اصغریه_میلادیه #اصغریه_لطیفیان
#جوادیه_میلادیه
#روشن_تر_از_روز_است_خیلی_بامرامند
#لطیفیان
#فارسی
.
.

متن پیشنهادی:  گلشن فاطمه ز کینه پرپر شده #عسکریه_لاادری

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی