زبدةالاشعار

آنانکه دیده ها را ، سیلاب می فروشند #پندیات_امانی_اردبیلی

دوران با شکوه …

حاج علیرضا امانی اردبیلی

آنانکه دیده ها را ، سیلاب می فروشند
هم درد می دهند وهم تاب می فروشند

یک عده دوره گردِ آواره ، تازگی ها
خورشید می خرندو مهتاب می فروشند

نقاش ها کنارِ تصویر برف و باران
دیوار خانه ها را در قاب می فروشند

دیوانه های شهرِ ما ، با خیال راحت
کاسب شدند وقرص اعصاب می فروشند

حتی مشاورانِ ملکِ بهشت و دوزخ
بعد از نماز مغرب محراب می فروشند

دوران با شکوهِ ارزانی است و نعمت
مردم سرِ خیابان ، القاب می فروشند

خان پشت خان رسیدند از راه دور ونزدیک
ای اهل ده بیایید، ارباب می فروشند

صیادها چه گفتند آیا به گوش دریا؟
در آب ، ماهیان هم قلاب می فروشند

نان و پنیر و رویا، با وعده های شیرین
این است آنچه مارا درخواب می فروشند

سوداگران #امانی با دست های خالی
دریا گرفته اند و ، مرداب می فروشند

#پندیات
#آنانکه_دیده_ها_را_سیلاب_می_فروشند
#امانی_اردبیلی
#فارسی

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی

Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

More results...

Generic filters

Filter by Custom Post Type

نتایج بیشتر ...