زبدةالاشعار

الا ز صبح ازل یار سیدالشهدا #مسلمیه_سازگار

حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
.
.
حاج غلامرضا سازگار
.
.
الا ز صبح ازل یار سیّدالشُّهدا
یگانه یوسف بازار سیّدالشُّهدا
.
ز کودکی همه جا همدم امام حسین
به شهر کوفه علمدار سیّدالشُّهدا
.
گرفته جان و سر خویش در کف اخلاص
به کوفه گشته خریدار سیّدالشُّهدا
.
تویی که مرغ دلت بر فراز دوش عقیل
همیشه بوده گرفتار سیّدالشُّهدا
.
فراز بام شده زائر امام حسین
به زیر تیغ عزادار سیّدالشُّهدا
.
به دست بسته و پیشانی شکستۀ تو
سلام دائم زوار سیّدالشُّهدا
.
سرت جدا شد و بودت به لب گل لبخند
پی تشرف دیدار سیّدالشُّهدا
.
تو با نثار سرت اولین کسی هستی
که آب داده به گلزار سیّدالشُّهدا
.
.
سرشک دیدۀ زهرا ستاره ات، مسلم!
سلام بر گلوی پاره پاره ات، مسلم!
.
.
تو رهبر دو جهانی نه رهبر کوفه
امیر حزب خدایی و حیدر کوفه
.
سر بریده ات از بام اوفتاد به خاک
سلام بر سر تو، خاک بر سر کوفه
.
ذبیح خون خدا و محل قصابان؟
نبود این همه بیداد، باور کوفه
.
به هر صباح دهد آفتاب کوفه ندا
سلام ای مه در خون شناورِ کوفه
.
شهادت علی و داغ های او کم بود
که شد شهادت تو ننگ دیگر کوفه
.
کشیده شد تن صد پاره اش به خاک زمین
سفیر یوسف زهرا، پیمبر کوفه
.
پس از شهادت تو از چه رو جسارت کرد،
به رهبر تو، امیر ستمگر کوفه؟
.
میان کوچه چو زهرا ره تو را بستند
هزار بار تو را کشت لشکر کوفه
.
.
به جسم پاک تو گرگان کوفه چنگ زدند
گهی به کوچه گه از روی بام، سنگ زدند
.
.
سلام بر تو و بر پاره پاره پیکر تو
به اشک چشم تو و خون پاک حنجر تو
.
هزار حیف که مثل حسین در گودال
نبود تا که کند گریه بر تو خواهر تو
.
زنان کوفه زده دسته های نی، آتش
ز بام خانه فرو ریختند بر سر تو
.
مگو به کوفه نگردید کس عزادارت
عزا گرفته به زندان، دو ناز پرور تو
.
سکینه در حرم از غربت تو می گوید
رقیه گریه کند پابه پای دختر تو
.
میان آن همه نامردهای مهمان کُش
فقط در آن دل شب طوعه گشت یاور تو
.
تو هم چو زادۀ امّ البنین به خویش ببال
که گشت فاطمه بر بام کوفه مادر تو
.
درود بر لب عطشان و چشم گریانت
سلام باد بر آن «یاحسینِ» آخر تو
.
.
تن بدون سرت بر حسین داد سلام
سرت به دامن زهرا فتاد از لب بام
.
.
سلام خاص خداوند بر تن و جانت
سلام بر نه ذیحجه، عید قربانت
.
زیارتی که تو کردی حسین پاسخ داد
بس است ذکر زیارت قبول در شانت
.
سخن ز حنجر خشک حسین می گوید
دهان غرقه به خون و گلوی عطشانت
.
نخورده آب، چرا آب خورد خون تو را؟
گلوی تشنه در آب اوفتاد دندانت
.
گرفتم اینکه شکستند با تو بیعت را
دگر برای چه کردند سنگ بارانت؟
.
جسارتی که به جسم تو شد، نشانم داد
کز اهل کوفه ندانست کس مسلمانت
.
حسین بهر تو و تو گریستی به حسین
سلامِ اشک، به اشکِ دو چشم گریانت
.
قسم به فاطمه هرگز نمی رود نومید
کسی که دست توسل زند به دامانت
.
.
تو مظهر کرم کافی المهمّاتی
تو مثل حضرت عباس، باب حاجاتی
.
.
عجب به وعدۀ خود کوفیان وفا کردند
سر تو را لب عطشان ز تن جدا کردند
.
هزار مرتبه نفرین به مردم کوفه
که روز، همره تو شب تو را رها کردند
.
کجا روم؟ به که گویم که دوستان دو رنگ
برای خاطر دشمن تو را فدا کردند؟
.
تو را به نیزه و شمشیر بارها کشتند
نه از خدا، نه ز پیغمبرش حیا کردند
.
میان مردم نامرد شهر کوفه تو را
فقط دو کودک زندانی ات دعا کردند
.
نه وقت دادنِ جان، آب داد بر تو کسی؛
نه دست های تو را زیر تیغ، وا کردند
.
دو دست بسته، زدی دست و پا و جان دادی
چه خوب حق تو را کوفیان ادا کردند!
.
به شهر کوفه تو را دسته دسته سنگ زدند
در این مبارزه تمرین کربلا کردند
.
.
سلام روح بر آن جسم چاک چاکت باد
همیشه گریۀ «میثم» نثار خاکت باد
.
.
#مسلمیه_مسلمیه_شهادت #سازگار
#اصحاب_الحسین #فارسی
#زبدةالاشعار

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی

Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

More results...

Generic filters

Filter by Custom Post Type

نتایج بیشتر ...