حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
.
.
حاج غلامرضا سازگار
.
.
الا ز صبح ازل یار سیّدالشُّهدا
یگانه یوسف بازار سیّدالشُّهدا
.
ز کودکی همه جا همدم امام حسین
به شهر کوفه علمدار سیّدالشُّهدا
.
گرفته جان و سر خویش در کف اخلاص
به کوفه گشته خریدار سیّدالشُّهدا
.
تویی که مرغ دلت بر فراز دوش عقیل
همیشه بوده گرفتار سیّدالشُّهدا
.
فراز بام شده زائر امام حسین
به زیر تیغ عزادار سیّدالشُّهدا
.
به دست بسته و پیشانی شکستۀ تو
سلام دائم زوار سیّدالشُّهدا
.
سرت جدا شد و بودت به لب گل لبخند
پی تشرف دیدار سیّدالشُّهدا
.
تو با نثار سرت اولین کسی هستی
که آب داده به گلزار سیّدالشُّهدا
.
.
سرشک دیدۀ زهرا ستاره ات، مسلم!
سلام بر گلوی پاره پاره ات، مسلم!
.
.
تو رهبر دو جهانی نه رهبر کوفه
امیر حزب خدایی و حیدر کوفه
.
سر بریده ات از بام اوفتاد به خاک
سلام بر سر تو، خاک بر سر کوفه
.
ذبیح خون خدا و محل قصابان؟
نبود این همه بیداد، باور کوفه
.
به هر صباح دهد آفتاب کوفه ندا
سلام ای مه در خون شناورِ کوفه
.
شهادت علی و داغ های او کم بود
که شد شهادت تو ننگ دیگر کوفه
.
کشیده شد تن صد پاره اش به خاک زمین
سفیر یوسف زهرا، پیمبر کوفه
.
پس از شهادت تو از چه رو جسارت کرد،
به رهبر تو، امیر ستمگر کوفه؟
.
میان کوچه چو زهرا ره تو را بستند
هزار بار تو را کشت لشکر کوفه
.
.
به جسم پاک تو گرگان کوفه چنگ زدند
گهی به کوچه گه از روی بام، سنگ زدند
.
.
سلام بر تو و بر پاره پاره پیکر تو
به اشک چشم تو و خون پاک حنجر تو
.
هزار حیف که مثل حسین در گودال
نبود تا که کند گریه بر تو خواهر تو
.
زنان کوفه زده دسته های نی، آتش
ز بام خانه فرو ریختند بر سر تو
.
مگو به کوفه نگردید کس عزادارت
عزا گرفته به زندان، دو ناز پرور تو
.
سکینه در حرم از غربت تو می گوید
رقیه گریه کند پابه پای دختر تو
.
میان آن همه نامردهای مهمان کُش
فقط در آن دل شب طوعه گشت یاور تو
.
تو هم چو زادۀ امّ البنین به خویش ببال
که گشت فاطمه بر بام کوفه مادر تو
.
درود بر لب عطشان و چشم گریانت
سلام باد بر آن «یاحسینِ» آخر تو
.
.
تن بدون سرت بر حسین داد سلام
سرت به دامن زهرا فتاد از لب بام
.
.
سلام خاص خداوند بر تن و جانت
سلام بر نه ذیحجه، عید قربانت
.
زیارتی که تو کردی حسین پاسخ داد
بس است ذکر زیارت قبول در شانت
.
سخن ز حنجر خشک حسین می گوید
دهان غرقه به خون و گلوی عطشانت
.
نخورده آب، چرا آب خورد خون تو را؟
گلوی تشنه در آب اوفتاد دندانت
.
گرفتم اینکه شکستند با تو بیعت را
دگر برای چه کردند سنگ بارانت؟
.
جسارتی که به جسم تو شد، نشانم داد
کز اهل کوفه ندانست کس مسلمانت
.
حسین بهر تو و تو گریستی به حسین
سلامِ اشک، به اشکِ دو چشم گریانت
.
قسم به فاطمه هرگز نمی رود نومید
کسی که دست توسل زند به دامانت
.
.
تو مظهر کرم کافی المهمّاتی
تو مثل حضرت عباس، باب حاجاتی
.
.
عجب به وعدۀ خود کوفیان وفا کردند
سر تو را لب عطشان ز تن جدا کردند
.
هزار مرتبه نفرین به مردم کوفه
که روز، همره تو شب تو را رها کردند
.
کجا روم؟ به که گویم که دوستان دو رنگ
برای خاطر دشمن تو را فدا کردند؟
.
تو را به نیزه و شمشیر بارها کشتند
نه از خدا، نه ز پیغمبرش حیا کردند
.
میان مردم نامرد شهر کوفه تو را
فقط دو کودک زندانی ات دعا کردند
.
نه وقت دادنِ جان، آب داد بر تو کسی؛
نه دست های تو را زیر تیغ، وا کردند
.
دو دست بسته، زدی دست و پا و جان دادی
چه خوب حق تو را کوفیان ادا کردند!
.
به شهر کوفه تو را دسته دسته سنگ زدند
در این مبارزه تمرین کربلا کردند
.
.
سلام روح بر آن جسم چاک چاکت باد
همیشه گریۀ «میثم» نثار خاکت باد
.
.
#مسلمیه_مسلمیه_شهادت #سازگار
#اصحاب_الحسین #فارسی
#زبدةالاشعار
نظر دهید