ورود کاروان عشق به کربلا( زبانحال امام به خواهرش)
..
..
امیر سفیدی اقدم اهری (عاذل)
..
..
این زمین صد همچو کعبه دلرباست
مدفن خوبانِ عالم ، کربلاست
..
تل خود بنگر، ببین چه باصفاست
قتلگاهش را نبینی غم فزاست
..
خیمه گاهش خیمه کروبیان
ناله هایش ناله قدوسیان
..
عطر و بویش عطر و بویی دلگشاست
زائرش در عرش، زائر بر خداست
..
این زمین دل می رباید خواهرم
هر چه پیش آید خوش آید خواهرم
..
بلبلان را جز گلستان لانه نیست
” هر که جست از سوختن پروانه نیست”
..
خنده ای کن، از چه رو دلواپسی
جایِ گل دیدی مگر خار و خسی؟
..
نهر علقم همچو دریا در خروش
خسته ای تو، جرعه ای از آن بنوش
..
گریه بر حالت کند هفت آسمان
هشت روزِ دیگر ای آرامِ جان
..
از کنون پیراهن ماتم بدوز
پیر خواهی شد تو در یک نصفِ روز
..
دادها از دستِ دشمن دادها
کر کند گوشِ فلک فریادها
..
آنچه اطفالم کند در پیچ و تاب
نیست چیزی جز هراس و اضطراب
..
هر بلایی را بلی گویی یقین
مرحبا بر تو، تو را صدآفرین
..
خواهرم حق را رضایش می کنی
کربلا را کربلایش می کنی
..
همنشین دوست ات غم می شوی
عاقبت از بارِ او خم می شوی
..
کو به عالم خواهری هم پایه ات؟
از سرِ من کم نگردد سایه ات
..
گه تبسم ، گریه هایی گاه گاه
مهر بر ماه آورد اینجا پناه
..
بهر جانان جان چرا؟ سر می دهم
هر چه را دارم سراسر می دهم
..
نذر قرآن می شود اینجا دو دست
قامتِ شمشاد من خواهد شکست
..
اکبری اکبر به اکبر می دهم
اکبری اکبرتر اصغر می دهم
..
دیده بیند اکبرم در جزر و مد
دشت را آیینه کاری می کند
..
مانده کم ای یادگار مادرم
بوسه چینی از ضریح حنجرم
..
همچو عمان گردد اشکِ آلِ من
نه سما را نازد آن گودالِ من
..
سینه ام سُّمِ ستوران را سپر
لامکانی را مکان تیر سه پر
..
زیر چکمه صدر و جانم آرزوست
بشکند حتی دهانم آرزوست
..
کشمکش داری تو هم در قتلگاه
می رسد خونی به خون صد آه و آه
..
افتخار دارالایمن می شوی
لاجرم آنجا تو بی من می شوی
..
عصر عاشورا بیابان در سکوت
کشتگانم کشتگانی لایموت
..
بر سرِ نِی زیب جانان می شوم
سوره والفجر قرآن می شوم
..
یک شبی را کنج مطبخ مسکنم
آنکه شد عاشق به خاکستر منم
..
زین بیابان با که آیا می روی؟
دور و بر خالیست، تنها می روی
..
..
#ورود_کربلا #اقدم_اهری #فارسی #زبدةالاشعار
نظر دهید