زبدةالاشعار

ای به خون غرقه علمدار من ای روح روانم #عباسیه_یتیم_تبریزی

زبان حال امام مظلوم در سر نعش علمدار
..
..
..
..
مرحوم یتیم تبریزی
..
..
..
..
ای به خون غرقه علمدار من ای روح روانم
که پس از مرگ تو جز مرگ به خود چاره ندانم
..
چشم بگشا و به رویم نگران باش و ببینی
که تو جان بسپری و من به سرت نیز به جانم
..
چه شد از پای فتادی تو که سوز دل زینب
به همین بود که در سایة این سرو روانم
..
خیز بر پا که قیامت شده بر پای حرم را
شایدت همره خود برده و بر خیمه رسانم
..
تو مگر قافله سالار و سپهدار نبودی
یا نگفتی که علمدار شهنشاه جهانم
..
چه شد آن دست بلندی که برافراشت علم را
بگشودی کف و سرپنجه که من شیر ژیانم
..
دانمی دست قضا بست دو دست تو وگر نه
به چنین حال که داری تو نبودی به گمانم
..
آه از آن ناوک دلدوز که خورده به جبینت
من از آن تیر بدین قامت چون سرو کمانم
..
لقبت ماه بنی هاشم و خود باب حوائج
حاجتی هست مرا در دل و بر غیر نخوانم
..
خواهم آن روز که بر خاک در دولت جاهت
سوز دل ز اشک تر دیدۀ حسرت بنشانم
..
..
..
#عباسیه #یتیم_تبریزی #عباسیه_شهادت #ترکی #زبدةالاشعار

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی