بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
.
.
.
حاج علیرضا #امانی_اردبیلی
.
ای دل این مُلک از اَزل ویرانه بود
بگذر از ملکی که چون غمخانه بود
عشق را دریاب کین سان کیمیا
یادگار از مردم فرزانه بود
.
.
عشق را گفتند بر میزان کنیم
گوشه ای پیدا از آن پنهان کنیم
شرح شوق حضرت جانان کنیم
ما کلام عشق چون عنوان کنیم؟
هر چه بادا باد ، این را آن کنیم
گرچه از آن راه این بیگانه بود
.
.
عشق ، یعنی ابتدایِ انتها
عشق یعنی خویشتن از خود رها
التماس و سوز و سازی برملا
عشق یعنی باده از جام بلا
شام تار و آتش و بال و ، رضا
شمع را آه ، از غم پروانه بود
.
.
عشق ، یعنی التهابی بی قرار
رمز و راز و خلوت و دلدار و یار
عشق یعنی پر زدن سوی شرار
اشتیاق و سوز و ساز و انتظار
عاشق آن باشد که جوید افتخار
وصف مجنون نیست او دیوانه بود
.
.
وصف مجنون نیست کو غرق مجاز
ناله سر می داد ، از بیداد ناز
یارِ ما بود و نیاز و بی نیاز
ناگهان شد ، پردۀ اسرار باز
آمد آن پیکی که می فرمود راز
گفت جان را ، آنچه از جانانه بود
.
.
گفت : گوید آنچه بر گفتار نیست
محرم اسرار را اسرار ، نیست
عشق یارا ، یار ، را دشوار نیست
مقصدِ دلدار ، جز ، دلدار نیست
وانکه این پیمان نداند یار نیست
شرحِ پیمان ، .فاش در پیمانه بود
.
.
.
گوشه ای در غار و بانگِ یا ودود
الفلاح و الصّلواة و السّجود
شرح شد از راز ، رمزی بی حدود
تا سرودِ حمد را ، احمد سرود
از حمید آمد محمد را درود
باده بُرد آنکس که در میخانه بود
.
.
یا محمد ، یا امیر المرسلین
اَنتَ خَتمُ الاَنبیا اَنتَ المُعین
وصف تو تا آسمانها از زمین
من به توصیف تو میدانم همین
از نکوترها تویی نیکوترین
هر سخن جز یادِ تو افسانه بود
.
#مبعث
#ای_دل_این_ملک_از_ازل_ویرانه_بود
#فارسی
.
.
نظر دهید