ای که داری به سر هوای حسین #حسینیه_نظمی_تبریزی

ندای حسین
..
..
نظمی تبریزی
..
..
(ای که داری به سر هوای حسین) (۱)
بسته ای دل، به نینوای حسین
..
او به بیگانه روی، ره ندهد
دیده و دل، کن آشنای حسین
..
در ره حق، گذشت از سر و جان
رو بخوان شرح ماجرای حسین
..
گر بدین ماجرا رضا نشوی
کی بدست آوری رضای حسین
..
آن حسینی بُود که از سر شوق
جان و سر میکند فدای حسین
..
بی هدف جامه ها سیه کردن
نیست شایسته و سزای حسین
..
باید این ره به صد بصیرت رفت
همچو یاران با وفای حسین
..
هان دگر در سرای خویش مباش
بی هدف، مرثیت سرای حسین
..
پنبه از گوش خود برون آور
بشتو از هر کران، ندای حسین
..
که بیا روز، روز عاشوراست
همه جا هست کربلای حسین
..
یاور و یار دین و قرآن باش
تانیفتد ،ز کف لوای حسین
..
جز در اینجا کجا توانی یافت
رمز و راز خدا، خدای حسین
..
تا که نامحرمی، عیان نشود
با تو اسرار کربلای حسین
..
پاسدار حریم قرآن باش
ز آن که این بود مدّعای حسین
..
دولت پایدار گر طلبی
رو بجوی از در سرای حسین
..
پادشاهی به نیم جو نخرد
هر که شد کمترین گدای حسین
..
عزّ و آزادگی اگر طلبی
این نوا نیست جز به نای حسین
..
جان شیرین، چه میکنی «نظمی» ؟
نفشانی اگر به پای حسین
..
گرچه این چامه و چکامۀ من
نیست شایسته از برای حسین
..
لیک زنگار صد ملال زدود
از دلم نام غم زدای حسین
..
..
(1) از مرحوم غلامرضا قدسی خراسانی
..
..
#حسینیه #نظمی_تبریزی #حسینیه_مدح #فارسی #زبدةالاشعار