در فراق یار
زبدة الاشعار
?: @nohe_torki
حاج اصغر فرشچی (عدلی تبریزی)
خوندلم من در فراقت جان به لبهایم رسید
اشک خونینم زبس بر این رُخ زردم چکید
تیر عشقت چون زدی بر قلب مجروحم نشست
صید تو گشتم نگفتی صید من در خون طپید
مبتلای درد هجران بحر غم را غوطه ور
انتظارم تا ببینم از قفس روحم پرید
من سراپا دردم امّا درد بی درمان مرا
آهو وَش یارم که بود ناگه ز بالینم رمید
من نمی دانم چه سازم با که گویم درد خویش
کو؟کجاهست؟عاشقی چون من که محنتها کشید
عاشقم بر سر هوای دیدن روی توأم
لن ترانی بس شنیدم دلبرا پشتم خمید
در مقام عاشقی دیوانگی باشد رواج
ترسم آن مجنون باشم لیلیش او را ندید
خواستارم بشنوم ازآن لب لعلت سخن
آرزویم گربرآید (عدلیم) خواهم شنید
#مهدیه
#خوندلم_من_در_فراقت_جان_به_لبهایم_رسید
#عدلی_تبریزی
#فارسی
?: @nohe_torki
نظر دهید