#گلفروش
حضرت علی اصغر علیه السلام
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
شاعر ؟؟؟؟
.
در پی معشوق اندر جست و جو
طالب وصل است در نیزار عشق
.
غنچه ای نشکفته از گلزار چید
تا نماید هدیه بر دلدار عشق
.
شاخۀ گل را بروی دست خویش
تا رساندش بر در دربار عشق
.
پس ندا بر عاشقان زد بر ملا
کیست طالب بر گل بی خار عشق
.
گلفروشم گلفروشم گلفروش
تحفه آوردم سر بازار عشق
.
ناگه از معشوق آمد این ندا
من خریدار گلم با خار عشق
.
تیر صیاد از کمین بر جست و زد
بوسه بر حلقوم گل رخسار عشق
.
غنچه اش بشکفت و زد لبخنده ای
کای پدر سیرابم از دیدار عشق
.
شاخۀ گل روی دست باغبان
قبله را می جست چون پرگار عشق
.
رنگ از رخسار برگ و گل پرید
شد خزان در دامن سالار عشق
.
روز عاشورا که روز داغ بود
باغبان تنها میان باغ بود
.
باغ او گل های رنگارنگ داشت
با خزان بی مروت جنگ داشت
.
یورش باد خزان بیداد کرد
کربلایش را حسین آباد کرد
.
یوسف زهرا که از روز الست
با خدایش رشته میثاق بست
.
ازبرای حفظ و عدل و داد
هر چه بودش در کف اخلاص داد
.
جمله گلهایش زکین پرپر شدند
میهمان حضرت داور شدند
.
شد چو تنها آن امیر ارجمند
بانگ هل من ناصرش گشتی بلند
.
سینه پر سوز و دلی صد پاره داشت
کودک شش ماهه در گهواره داشت
.
شیر خوارش از عطش بی تاب بود
خشک لب در انتظار آب بود
.
در کنار آب از جور یزید
از عطش انگشت خود را می مکید
.
باغبان تا بانگ غربت ساز کرد
نرگس شهلای خود را باز کرد
.
ناله اش روحی به سوز و ساز داد
با زبان کودکی آواز داد
.
کای پدر از بی سپاهی دم مزن
زین سخن آتش بر این عالم مزن
.
زانکه من آماده جانبازیم
کن تو امضا سر خط سربازیم
.
ای پدر آغوش خود را باز کن
سوی میدان عزم رفتن ساز کن
.
ای یگانه قافله سالار عشق
اصغرت را بر سر بازار عشق
.
چون مرا بردی بگو با صد خروش
گل فروشم ، گل فروشم، گل فروش
.
دوست دارم همدم اکبر شوم
از دم تیر خزان پرپر شوم
.
در پی معشوق اندر جست و جو
طالب وصل است در نیزار عشق
.
غنچه ای نشکفته از گلزار چید
تا نماید هدیه بر دلدار عشق
.
شاخۀ گل را بروی دست خویش
تا رسانَد بر در دربار عشق
.
پس ندا بر عاشقان زد بر ملا
کیست طالب بر گل بی خار عشق
.
گلفروشم گلفروشم گلفروش
تحفه آوردم سر بازار عشق
.
ناگه از معشوق آمد این ندا
من خریدار گلم با خار عشق
.
تیر صیاد از کمین بر جست و زد
بوسه بر حلقوم گل رخسار عشق
.
غنچه اش بشکفت و زد لبخنده ای
که ای پدر سیرابم از دیدار عشق
.
شاخۀ گل روی دست باغبان
قبله را می جست چون پرگار عشق
.
رنگ از رخسار برگ و گل پرید
شد خزان در دامن سالار عشق
.
دوست دارم با خدا سودا کنم
پیروی از محسن زهرا کنم
.
دوست دارم محو جانانم کنی
در منای قرب قربانم کنی
.
حرمله گویا برآرد حاجتم
کز عطش بی تاب گشته طاقتم
.
زادۀ شیرم بگو نخجیر کو
عاشق تیرم بگو آن تیر کو
.
طبق قانون الهی ای امام
ذبح را شش ماه می باید تمام
.
ای پدر وقت دگرگونی شده
سن من امروز قانونی شده
.
تیر باید تا قدح نوشم کنید
واندر آغوش تو مدهوشم کنید
.
گر شوم با تیر دشمن روبرو
تیر دشمن را سپر سازم گلو
.
جنگ با تیر ، بابا دیدنی است
خون من بر آسمان پاشیدنی است
.
تا مرا شوق خدا باشد به سر
تشنگی باشد بهانه ای پدر ….
.
.
.
#اصغریه_لاادری
#اصغریه_شهادت
#در_پی_معشوق_اندر_جست_و_جو
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
نظر دهید