هر شب …
–
زبدة الاشعار
?: @nohe_torki
–
هدایتی تبریزی
–
دعا بر ساحت حیّ توانا می کنم هر شب
تو را از خالق هستی تمنّا می کنم هر شب
–
چو روی مه نهان کردی به صد غمز و به صد عشوه
به حسرت در افق مه را تماشا می کنم هر شب
–
خیالت در سر و شورت به دل تا دیده می بندم
تو را بی پرده در باغیّ و رویا می کنم هر شب
–
به وصلت نقشه ها دارم که نقش جان و دل کردم
بتا بر وصلتت خود را محیّا می کنم هر شب
–
شدم شیدا و مستانه ندانمز عالم خود را
به دل غوغا و من جانانه غوغا می کنم هر شب
–
سر ما و هوای تو زبان قاصر ز اظهارش
هوای طور و لفظ ارنی ایما می کنم هر شب
–
شرار آتشی بر دل ، به زیر کوهی از محنت
خودم محکوم بر صبر و شکیبا می کنم هر شب
–
دل از ما بردی و بیدل به کنج عزلت و خلوت
ز تو تصویر زیبایی هویدا می کنم هر شب
–
ندارم طاقت دوری مرا بر کش به سوی خود
به امّیدی تو را از تو تقاضا می کنم هر شب
–
#هدایت از جهان رسته به الطاف تو دل بسته
مدارا کن که من با غم مدارا می کنم هر شب
–
#مهدیه
#دعا_بر_ساحت_حی_توانا_می_کنم_هر_شب
#هدایت_تبریزی
#فارسی
–
?: @nohe_torki
نظر دهید