زبدةالاشعار

سرو ز پا فتاده ی باغ جنان حسین #حسینیه_شفایی_اصفهانی

ورود محرم و مصائب کربلا
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️

?: @nohe_torki
.
مرحوم حکیم شفایی اصفهانی
.
سرو ز پا فتاده ی باغ جنان حسین
شاخ گل شکفته ز باد خزان حسین
.
پژمرده گلبنی که لب غنچه تر نکرد
از جویبار حسرت آخر زمان حسین
.
آن لاله ی غریب که بر جان خسته داشت
چون گل هزار چاک ز تیغ و سنان حسین
.
سوداگر بلا که به بازار کربلا
بالای هم نهاد متاع زیان حسین
.
آن مالک بهشت که اقطاع مرحمت
زیر نگین اوست جهان در جهان حسین
.
.
آه از دمی که فتنه ی حرب آشکار شد
شرم از میان بی ادبان برکنار شد
.
آه از دمی که شاه شهیدان ز قحط آب
محتاج رشحه ی مژه ی اشکبار شد(1)
.
آه از دمی که حلق شهیدان ز تشنگی
راضی به خنجر ستم آبدار شد
.
آه از دمی که غرقه به خون اسب ذو الجناح
تنها به سوی خیمه ی آن شهسوار شد
.
از ضربتی که خصم بر او بی دریغ زد
ارواح قدسیان به فلک دلفگار شد(2)
.
.
آب بقا که در ظلمات است جای او
باشد سیاهپوش هنوز از برای او
.
لب تشنه جان سپرد به خاک آنکه تا ابد
در چشم آب سرمه کشد، خاک پای او
.
اندیشه، سر به جیب تفکر فرو بر
دهرجا که بگذرد سخن از خون بهای او
.
این ماتم کسی ست که خورشید می کند
شیون به سان مویه کنان در سرای او
.
این ماتم کسی ست که فردا نمی دهند
جامی به دست تشنه لبان بی رضای او
.
این ماتم کسی ست که هر لحظه می کنند
خیل فرشته، هستی خود را فدای او
.
.
ایّام درهم است ازین ماجرا هنوز
دارد به یاد، واقعه ی کربلا هنوز
.
دارد ازین معامله روح نبی ملال
در ماتمند سلسله ی انبیا هنوز
.
چون گل نشد شکفته لعل مصطفی
چون غنچه درهم است دل مرتضی هنوز
.
چرخ کبود جامه ی نیلیش در بر است
بیرون نیامده ست فلک زین عزا هنوز
.
در ماتم حسین و شهیدان کربلاست
خاکی که می کند به سرِ خود صبا هنوز
.
ابری که مرتفع شده از خون اهل بیت
بارد سر بریده به خاک، از هوا هنوز
.
در ظلمت است معتکف از شرم روی او
بنگر سیاهپوشی آب بقا هنوز
.
.
ای صبح کز جگر دم سردی کشیده ای
در ماتم حسین، گریبان دریده ای
.
ای مهر اگر تو نیز عزادار نیستی
تیغ شعاع، از چه سراپا کشیده ای
.
گردون! تو نیز ماتمی این مصیبتی
بر سینه نعل از مه تابان بریده ای
.
ای غنچه یاد می دهد از تنگی دلت
چون ماه نو، لبی که به دندان گزیده ای
.
ای گل که جوش می زندت خون ز راه گوش
از مقتل حسین حدیثی شنیده ای
.
خون می چکد نسیم! ز دامان تو مگر؟
بر کشتگان کوی شهادت وزیده ای
.
ای لاله زیبدت کفن سرخ رو به بر
گویا که از مزار شهیدان دمیده ای
.
ای لعل آتشین دل سنگ از تو داغ شد
گویا ز کنج چشم مصیبت چکیده ای
.
.
ماه محرّم آمد و دل نوحه برگرفت
گردون پیر شیوه ی ماتم ز سر گرفت
.
ای عشق، همّتی که دگر لشکر ملال
از بیم حمله کشور دل سر به سر گرفت
.
ای صبر، الوداع که غم از میان خلق
رسم شکیب و شیوه ی آرام برگرفت
.
با خویشتن قرار عزای حسین داد
گردون چون از قدوم محرّم خبر گرفت
.
رخت کبود از شب نیلی قبا ستاد
خاک سیه ز گلخن داغ جگر گرفت
.
روح الامین به یاد لب تشنه ی حسین
آهی کشید و خرمن افلاک در گرفت
.
بالا گرفت آتش و از بیم سوختن
خود هم به هر دو دست سر بال و پر گرفت
.
چندان گریست عقل نخستین که آفتاب
صد لجّه آب از غم مژگان تر گرفت
.
برناقه چون سوار شدند اهل بیت او
خورشید دست شرم به پیش نظر گرفت
.
ارواح انبیا هم از این غم معاف نیست
دست ملال دامن خیر البشر گرفت
.
(1)رشحه: تراوش.
(2)دلفگار: دل آزرده.
.
.
#ورود_محرم #حسینیه_مدح
#حسینیه_شهادت
#عاشورا #کوچ_کربلا
#سرو_ز_پا_فتاده_باغ_جنان_حسین
#شفایی_اصفهانی #فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️

?: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی