یا مهدی
..
..
عباس داداش زاده (فانی تبریزی)
..
..
ای جان چه شود روزی بینم رخ جانان را
آن ماه جهانآرا یا مهر درخشان را
..
در باغ همه گلها مشتاق رخ یارند
تا از دل و جان بینند آن سرو خرامان را
..
بس کفر سر زلفت آشفته بود بر دوش
ترسم ز پریشانی یغما کند ایمان را
..
از غمزه و مژگانت دلها همه در خون است
بر هم بزن ای دلدار آن لشگر مژگان را
..
در ملک سیهچشمان تو پادشه حُسنی
ما بندۀ تسلیمیم شاهنشه خوبان را
..
لب تشنۀ وصلیم و دلخستۀ هجرانیم
خود وعدۀ وصلی ده این خستۀ هجران را
..
تا کی ز فراق تو دل خون کند ای دلبر
باز آی و چراغان کن این بزم پریشان را
..
ای حجّت حق گر تو از پرده برون آیی
در پای تو اندازیم جانانه سر و جان را
..
ظلمتکده شد گیتی از ظلم و ستمکاری
از عدل منوّر کن این عالم امکان را
..
هر حکم که فرمایی ما بندۀ فرمانیم
از جان همه فرمانبر فرمایش سلطان را
..
آدینه بود جانا وقت است که باز آیی
خاموش کنی در دل این آتش هجران را
..
مولا تو شفاعت کن در روز جزا از لطف
این «فانی» مسکین و سرگشتۀ حیران را
..
..
#مهدیه
#ای_جان_چه_شود_روزی_بینم_رخ_جانان_را
#فانی_تبریزی
#فارسی
#زبدةالاشعار

نظر دهید