آب شهد است اگر زهر از او به که نشد #حسینیه_عابد_تبریزی

#چند …
#ما_ز_میخانه_عشقیم_گدایانی_چند از #ملاهادی_سبزواری
#آه_از_آن_دم_که_سر_از_پیکر_انسانی_چند از #رجایی_تبریزی
#کیستند_اهل_جهان_بی_سر_و_سامانی_چند از #صائب_تبریزی
#خون_دل_می_چکدم_دیده_مژگانی_چند از #ذهنی_‌زاده
#آب_شهد_است_اگر_زهر_از_او_به_که_نشد از #عابد_تبریزی
..
..
..
خس و خاشاک ( صحبتی از #قتلگاه )
..
..
مرحوم عابد تبریزی
..
..
«آب» شهد است اگر ، زهر از او به که نشد
به دمی همدم لعل لب عطشانی چند
.
جان «آتش» به سقر باد که خصمانه نسوخت
خرمن هستی بی عاطفه انسانی چند
.
دم صبح است اگر «باد» به چاه اندر باد
شد دم نائرۀ خیمۀ سوزانی چند
.
خس و خاشاک مگر سندس و استبرق بود
که کفن شد به تن زخمی عریانی چند
.
شست از صفحۀ امکان رقم عیش و سرور
اشک بی فاصلۀ یددۀ گریانی چند
.
رشتۀ نظم طبیعت ز چه یارب نگسیخت
چاک ، آندم که شد از غصّه گریبانی چند
.
مرد اندر همه آفاق توان گفت نبود
به جز آن در ره حق کشته شهیدانی چند
.
هر یکی را هوس این بود که از بهر نثار
کاش در جسم همی بود مرا جانی چند
.
به سر نعش شهییدان دل دشمن بگداخت
اثر نالۀ جانسوز نواخانی چند
.
#حسینیه_شهادت
#فارسی
#زبدةالاشعار