زبدةالاشعار

آفتاب از دل ظلمت چو بر آمد یارب #حضرت_رقیه_دلپاک

حالات خرابه شام
..
..
رضا غلامپور (دلپاک)
..
..
آفتاب از دل ظلمت چو بر آمد یارب
در دل هجر فراقی به سر آمد یارب
..
شامگه بهر تسلّا به محبتگه عشق
باخبر از همه کس بی خبر آمد یارب
..
بر دل خون مقیمان خرابه چه گذشت
آن زمانی که به ویرانه سر آمد یارب
..
آه دلها به فلک پرده کشید آن دم که
رأس خونین ز سرا پرده در آمد یارب
..
محنت صحنه چنان بود که هنگام نظر
خون به چشم اسرا از جگر آمد یارب
..
بعد از ایّام جدایی که شد اسباب محن
نزد دختر پدری از سفر آمد یارب
..
مجلس انس در آن بزم مهیّاست چو دید
دخترش سوی پدر دیده تر آمد یارب
..
بوسه ای بر لب خونین زد و با ناله بگفت
شکر بر تو که دوباره پدر آمد یارب
..
آمد از آمدنش در دل شب بار دگر
بر دل خسته صفایی دگر آمد یارب
..
شاهبازی که مرا زیر پرش بود پناه
دیده ام دید که بی بال و پر آمد یارب
..
ذهن دلپاک نشد همدم فکرت زین رو
این سخن بر قلمش مختصر آمد یارب
..
..
#حضرت_رقیه #دلپاک #فارسی #زبدةالاشعار #حضرت_رقیه_شهادت

متن پیشنهادی:  در عزای صادق آل رسول #صادقیه_سازگار

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی