زبدةالاشعار

اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید #اربعین_صامت_بروجردی

اربعین
..
..
مرحوم صامت بروجردی
..
..
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید
گوئیا زینب محزون ز سفر می آید
..
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
..
جرس از سوز جگر نالد و گوید به ملا
که سکینه به سر قبر پدر می آید
..
گرچه پایش بُود از خار مغیلان مجروح
به سر قبر پدر باز پسر می آید
..
رود رودی شنوم از طرف شام مگر
ام لیلا بسر نعش پسر می آید
..
کاش می داد کسی بر علی اکبر پیغام
کای جوان مادر پیرت ز سفر می آید
..
با خبر نیست مگر قاسم داماد که که باز
نوعروس از پی دیدار ز سر می آید
..
به شب عیش جدا گشت گر از وصل عروس
نخل ناکامی وی باز ببر می آید
..
گر علی اصغر بی شیر بداند که رباب
با دو پستان پر از خون جگر می آید
..
از پر تیر و لب تشنه فراموش کند
بلبل آیا دگر از شوق به پر می آید
..
ای صبا گوی به عباس که از جا برخیز
ام کلثوم تو خم گشته کمر می آید
..
بعد از این نام کنیزی نبرد کس ببرش
که دل سوخته وی به خبر می آید
..
«صامتا» از چه نگفتی که سر قبر حسین
عابدین خونجگر و دیدۀ تر می آید
..
..
#اربعین #صامت_بروجردی #فارسی #زبدةالاشعار

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی