کوچ از کربلا
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
?: @nohe_torki
.
مرحوم حاج عبدالعظیم ذهنی زاده
.
ای پادشه خوبان وی تاج سر زینب
رفتی و شکستی تو از غم کمر زینب
.
تا سایۀ تو بودی من پرده نشین بودم
بعد از تو بغارت شد معجر ز سر زینب
.
گفتم که تو برداری تابوت مرا بر دوش
بر کشتۀ تو افتاد آخر نظر زینب
.
گر خون دل خونت تیری بزمین پاشید
بر خود رود از دیده خون جگر زینب
.
بجدل پی انگشتر انگشت برید از تو
باید بنوا پاید شام و سحر زینب
.
ای دست خدا دستت از تن که جدا کرده
ای کاش ز تو بودی دیشب خبر زینب
.
بودی تو نگهبان شرع نبوی زانرا
کردند تو را مُثله جان پدر زینب
.
بر شست جراحاتت وز یاد لب خشکت
شطی بوجود آورد این چشم تر زینب
.
تغسیل نمی باید هر چند شهیدانرا
غسل تو دهد لیکن اشک بصر زینب
.
آن پیرهن کهنه چون شد که بتودیعت
دادیم و به بر کردی شاها به بر زینب
.
این گونه که عریانی کفنی بتو میباید
ناچار کند کفنت گیسوی سر زینب
.
تنها بجلالستی در کون بتنهائی
شد کفن تو هم تنها ای مفتخر زینب
.
تا هست فروزنده خورشید و مه و انجم
تکفین چنین گردد صَیت سَمرِ زینب
.
تدفین تو می باید افسوس نمی باشد
جز مردُمک دیده جای دِگرِ زینب
.
من عازم شاماتم هرگز نروم بی تو
ای همرهم از بطحا وی همسفر زینب
.
برخیز و وداعم کن ای غایت آمالم
هیهات بکوی تو افتد گذر زینب
.
#ذهنی تو تهیدستی در حشر ز دست او
بخشند نوالت را شاید ز در زینب
.
#کوچ_کربلا
#ای_پادشه_خوبان_وی_تاج_سر_زینب
#ذهنی_زاده
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
?: @nohe_torki
نظر دهید