در شأن حضرت امام رضا
.
.
.
ظهیر
.
.
جهان شد چو خلد برین با صفا
منور ز نور جمال خدا
ثرا تا ثریا مزین شده
ز یمن وجود امام رضا
.
.
شمیم بهشت آمد از هر طرف
شده درّ و گوهر برون از صدف
همی گویم از خلقت ما خلق
امام رضا بوده حق را هدف
.
.
رُخ انورش هالۀ نور حق
تولدگهش وادی طور حق
ز لطف وز شوق و ز عشق خدای
سراپا وجودش بود شور حق
.
.
خدا را مشیّت نمود اقتضا
دهد ماسوا را به نوری صفا
که منظور حق نور دیگر نبود
بجز نور پاک امام رضا
.
.
جهان روشن از نور سیمای او
خرد مات در شأن والای او
سراپا چو آئینه کبریاست
رُخ انورین دل آرای او
.
.
چه نوری ز انوار حق مشعلی
چه ضوء و ضیائی چه نور جلی
به تحقیق در طور سینای عشق
به موسی همین نور شد منجلی
.
.
جمال جمیلش جمال خدا است
جلالش مثال جلال خدا است
ز علمش چه گویم که دریا بود
کمالش نشان از کمال خدا است
.
.
به درگاه قدسش به لیل و نهار
کشند انبیا صف به صف انتظار
که با کسب فیض زیارت کنند
به فردوسیان هر زمان افتخار
.
.
شرور دلم خفته در خاک طوس
فروزان مه گنبدِ آبنوس
زند بوسه خورشید هر صبحدم
به ایوان زرین شمس الشموس
.
.
فدای مزار شرف زای او
به گلدسته های فلک سای او
حریم و رواق ملک پاسبان
به ایوان و صحن دل آرای او
.
.
مزاری که آرامش جان بُوَد
تجلی گه نور یزدان بود
هر آن کس که آن را زیارت کند
ورا مرگ و جان دادن آسان بود
.
.
یگانه سلیل بشیر و نذیر
بود آن که بر کون و امکان امیر
چو روز جزا شافع امت است
نباشد به دل خوف محشر « ظهیر »
.
.
#رضویه_میلادیه #رضویه_مدح
#جهان_شد_چو_خلد_برین_باصفا
#فارسی #رضویه #ظهیر
#زبدةالاشعار
نظر دهید