زبدةالاشعار

دوش چون تيره شب صبح به پايان آمد #رضویه_ملاحسن_کاشی

در مدح و منقبت امام رضا(ع)
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
مرحوم ملا حسن کاشی (متوفی 726 ه)
.
دوش چون تيره شب صبح به پايان آمد
نوبت زمزمه ی مرغ سحرخوان آمد
.
نفَس عيسوی آورد صبا از دم صبح
تا در اجزای طبايع مدد جان آمد
.
چشم ما از دم مشکين صبا روشن شد
گويی از مصر نسيمی سوی کنعان آمد
.
گوی سيمين مهِ بدر به سرحدّ افق
هم به چوگان فلک بر سر ميدان آمد
.
يزک صبح به لشکرگه گردون درتاخت (1)
کاينک اندر عقبم موکب سلطان آمد
.
چه عجب بوی بهشت از دم بادی که در او
اثری از شرف خاک خراسان آمد
.
شرف خاک خراسان همه دانی که ز چيست؟
زان که در بقعه ی او روضه رضوان آمد
.
مشهد پاک معلّای امام معصوم
آن که خاکش ز علوّ افسر کيوان آمد
.
آن که در گلشن لطفش ز سر شرط ادب
دست فراش صبا مجمره گردان آمد
.
و آن که در حضرت جاهش ز پی قدر و محل
پرّ طاووس فلک مروحه جنبان آمد (2)
.
و آن که اندر حرم جان محبّان، مهرش
مالک چار حد خانه ی ايمان آمد
.
حضرتش را ز فلک زائر و زوّار رسيد
درگهش را زملک حاجب و دربان آمد
.
خوشه چين درِ او کسری و کيخسرو شد
خاک بوس ره او قيصر و خاقان آمد
.
کاروان ره شه را سوی جنات نعيم
نور مهرش عوض شمع درخشان آمد
.
يک طواف درش از قول امام قرشی
تا به هفتاد حج نافله يکسان آمد
.
هر دو عالم ز طفيل نظرش هستی يافت
خوان فطرت سبب جدّ تو مهمان آمد
.
وقت انکار عدو سنگ به زير قدمش
از ره معجزه چون موم به فرمان آمد
.
ظلمت کفر بدل گشت به نور ايمان
شعله ی خنجر نابت چو به ميدان آمد
.
نام معصومه ی تو بحر طهارت بُد از آن
که چو سبطين از او لؤلؤ و مرجان آمد
.
آن که بر خطّ موالیّ تو سر را بنهاد
در گلستان بقا همدم ولدان آمد
.
و آن که از جاده ی تأييد شما رخ برتافت
در بيابان شقا پيرو شيطان آمد
.
حبّ تو حبل متين است و از اين چاه غرور
بر زبر جز که بدين واسطه نتوان آمد
.
کشتی نوح چو با توست؛ چه باک ای خواجه
گر جهان را به مثل نوبت طوفان آمد
.
پايه ی قدر ثنای تو به رفعت، شاها
برتر از مرتبه ی فهم سخن دان آمد
.
خاک طوس از شرف خاک تو در ديده ی جان
راحت افزای تر از سنگ سپاهان آمد
.
ذرّه ی خاک رهت چرخ به جان کرد بها
عقل را از ره انصاف بصر زان آمد
.
دامن عصمتت از طين طبيعت نآلود
لاجرم مهر و مَهَت گوی گريبان آمد
.
ای شه آل عبا! کز شرف و مدحت تو
جوهر نسبت تو زيور قرآن آمد
.
مسند تخت تو از سوره ی طه افتاد
افسر فرق تو از آيت عمران آمد
.
والی ملک ولايت تويی از صدق و يقين
نصّ قرآن به چنين معجز و برهان آمد
.
ناقصی گر به تعصّب حق تو بازگرفت
در کماليّت ذات تو چه نقصان آمد؟
.
در نبوّت چه زيان آمد اگر روزی چند
اهرمن نامزد تخت سليمان آمد؟
.
گلبن لطف تويی باغ هدی را لکن
بهره ی حاسد از آن خار مغيلان آمد
.
گر ز خرطبعی گوساله پرستيد يهود
زين چه نقصان به سوی حضرت يزدان آمد؟
.
شعر اين بنده در اثنای مديحت به مثل
پيش دريا اثر قطره ی باران آمد
.
نزد درگاه جلال تو ندارد قدری
گر همه نظم رهی گوهر رخشان آمد
.
ليکن از رتبت اخلاص به نظم آوردم
آن چه در وسع من عاجز حيران آمد
.
لايق نزد سليمان نبود پای ملخ
ليکن از مورچه اين تحفه فراوان آمد
.
خلف صدق محمّد تويی از روی يقين
شايد ار بنده حسن نايب حسّان آمد
.
استرآباد که نزهت گه باغ ارم است
بی جناب تو مرا ليک چو زندان آمد
.
چشم دارم که کنم بر در تو جان افشان
ز اشتياق تو کنون جان به لبم زان آمد
.
گر چه دارم وطن خويش در آمل، ليکن
نسبت شعر من از خطه ی کاشان آمد
.
.
(1) یزک /yazak/. فرهنگ فارسی عمید. (اسم) [ترکی] [قدیمی] جلودار؛ پیشرو سپاه؛ پیشتاز لشکر؛ مقدمۀ لشکر؛ پیش‌قراول
(2) معنی مروحه = مروحة. [ م َرْ وَ ح َ ](ع اِ) بیابان و جای باد گذر
.
.
#رضویه_ملاحسن_کاشی
#رضویه_مدح
#دوش_چون_تيره_شب_صبح_به_پايان_آمد
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی

Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

More results...

Generic filters

Filter by Custom Post Type

نتایج بیشتر ...