زبدةالاشعار

ذکر_مصیبت_اصغریه #اصغریه_متن_روضه

متن روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
.
.
روز عاشورا وقتی علی اصغر را به دست آقا دادند، یک نگاهی به بچّه کرد خیلی متأثّر شد.
شیرخواره اگر شیر بخورد، هم آب خورده و هم غذا و اگر شیر نخورد، نه آب خورده و نه غذا. آقا دید خیلی حالش بد است. گفت: زینب جان! این بچّه را به من بدهید ببرم. به مردم نشان دهم، یعنی ما صبح تا حالا با مردم فقط حرف زدیم، القاء کردیم، کار ما سمعی بوده است. حالا بگذار سمعی و بصری کار کنیم.
.
بچه را در یک پارچۀ سفید پیچیدند. آقا بچّه را بغل کرد و آمد مقابل مردم روی دست، بچّه را چطور نگه داشت که بچّه ضربه نخورد، من آنچه حس می کنم و از نظر وضعیّت بچّه و آن عمل خلافی که آنها کردند، اینطور می باشد که آقا سوار است، پارچه داخل کتف بچه را مشت کرده و گرفته است. بچّه را هم روی دست بلند کرد سر بچّه هم به پشت دست آقا تکیّه داده است. پای بچه هم دمِ آرنج آقاست. بچه را نشان داد و گفت: (وَیلَکُم یا قَوم)وای بر شما! عذاب بر شما! بلا بر شما! من که دیگر غیر از این شیرخوار کسی را ندارم. شما ببنید که چقدر در التهاب است.
آقا سخن می گفت که یک وقت خون از گلوی علی اصغر ریخت و بچه عزیزش روی دستش شهید شد.[1] ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]بحارالانوار ج45ص46
.
#اصغریه
#متن_روضه_اصغریه #متن_روضه

متن پیشنهادی:  باز آمدی ای پیک پر اندوه که از غم #حسینیه_وصال_شیرازی

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی