زبدةالاشعار

#مصائب_شام 8

#مصائب_شام 8
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
.
?: @nohe_torki
.
8️⃣ هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد علیه السلام
.
در روایت آمده: از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمود: اَلشّامُ اَلشّامُ اَلشّاُم
.
یا سه بار فرمود: امان از شام (1)
.
توضیح اینکه طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
.
1-ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می نمودند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگهداشتند و ساز و طبل می زدند.
.
2-سرهای شهدا را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم علیه السلام نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.
.
3-زنهای شامی از بالای بامها آب و آتش بر سر ما می ریختند آتش به عمامه ام افتاد چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
.
4-از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار باساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند.
ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آنها می گفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان پدران شما را (در خیبر و خندق و …) کشتند و خانه های آنها را ویران کردند امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
.
یا نُعمانُ فَما بَقِیَ اَحَدٌ مِنهُم اِلَا وَقَد اَلقی عَلَینا مِنَ التُّرابِ وَالاَحجارِ وَ الاَخشابِ ما اَرادَ
.
ای نعمان هیچ کس از آنها نماند مگر اینکه هر چه خواست از خاک و سنگ و چوب به سوی ما افکند.
.
6-ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.
.
7-ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. (2)
.
این بند از اشعار محتشم از زبان حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به مادرش زهرای اطهر سلام الله علیها در این مقام نیز مناسب است:
.
پس روی در بقیع و به زهرا خطاب کرد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب کرد
.
کای مونس شکسته دلان حال ما ببین
ما را غریب و بی کس و بی اشنا ببین
.
اولاد خویش ر که شفیعان محشرند
در دست اهل جور چنین مبتلا ببین
.
در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان
بدر جهان تو حالت ما در بلا ببین
.
نی نی در آخر ابر خروشان به کربلا
طوفان ز سیل فتنه اهل بلا ببین
.
تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزه ها ببین
.
آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
بر نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین
.
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه کربلا ببین
.
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
.
خاموش محتشم که از این شعر سوزناک
بنیاد صبر و خانه طاقت خراب شد
.
1- عنوان الکلام فشارکی ص 118
2- تذکره الشهداء ملا حبیب الله کاشانی ص 412
.

متن پیشنهادی:  روحیمون عکسی مصوّردی برابرده علی #راه_شام_عابد_تبریزی

.
#ورود_شام
#سجادیه_شهادت
#متن_روضه
#سوگنامۀاشتهاردی
.
✍️ #زبدةالاشعار✍️
.
?: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی