زبانحال حضرت علی (ع) در بالین حضرت زهرا (س)
..
..
مصطفی گودرزی
..
..
میشود كه نروی؟ جان من از خانه نرو
من علی ام، ز برم حضرت حنانه نرو
..
خانه ام بعد تو غم خانۀ عظما گردد
ز گلستان علی ای گل ريحانه نرو
..
رونق زندگی حيدر كرار تويی
جان حيدر تو بمان، رونق كاشانه نرو
..
طاهره، مرضيه، انسيۀ حورایِ علی
صابره، حوريه، ای دلبر جانانه نرو
..
..
بس كن اينقدر نگو می روی از خانه، بمان
التماست كنم ای گوهر دردانه، بمان
..
..
حرف رفتن نزن ای حضرت دريا بس كن
دلم آشوب شده، مادر دنيا بس كن
..
هی نگو ميروی و بعد تو حيدر تنهاست
يا دعا كن كه بميريم همه، يا بس كن
..
خيره خيره به كجا می نگری زهرا جان
زُل نزن جان من اينقدر به يک جا، بس كن
..
تو نباشی همۀ شهر به من می خندند
پس به جان حسن و زينب كبری بس كن
..
..
بس كن، اينقدر نزن شعله به جانم زهرا
من خودم از غم تو دل نگرانم زهرا
..
..
حسن از غصۀ تو پير شد از جا برخيز
بغض در سينه نفسگير شد ازجا برخيز
..
خِس خِس سينه ات امروز كمی بدتر شد
زينب از زندگی اش سير شد از جا برخيز
..
مرد خيبر شكن از داغ تو از پا افتاد
علی از غصه زمين گير شد از جا برخيز
..
همۀ زندگی ام، زودتر از جا پا شو
همۀ زندگی ام، دير شد از جا برخيز
..
..
زودتر كاش بميرم ز غمت زهرا جان
كمرم خم شده از قد خمت زهرا جان
..
..
علت خلقت من، فاطمه، زهرا، چه كنم؟
بی تو با اين همه غربت تک وتنها چه كنم؟
..
از همان لحظه كه در شعله تو را سوختنت
مانده ام با چه كنم با چه كنم با چه كنم؟
..
ای جگر گوشۀ احمد جگرم می سوزد
زير لب زمزمه ام گشته خدايا چه كنم؟
..
اشک مظلوميتم می چكد از چشم ترم
شده ام مضحكۀ مردم دنيا، چه كنم؟
..
..
كاش می شد كه علی قبل تو ميمُرد، نشد
كاش دركوچه كتک جای تو می خورد، نشد
..
..
چه كنم؟ با جگر سوختۀ در ای وای
چه كنم؟ بعد تو زينب شده مضطر ای وای
..
وقت پر پر زدنت نيست بهارم، تو بمان
چه كند؟ بعد تو اين فاتح خيبر ای وای
..
رحم كن بر من و طفلان غريبم خانم
نگو از آتش و از نيزه و خنجر، ای وای
..
نگو از روز دهم، تاب ندارد زينب
نگو از غارت گهواره و معجر، ای وای
..
..
از تن بی كفن پاره شده حرف نزن
از زن و بچۀ آواره شده حرف نزن
..
..
..
#فاطمیه #مصطفی_گودرزی #فاطمیه_شهادت #فارسی #زبدةالاشعار
نظر دهید