زبانحال حضرت زینب در کوچ از کربلا
.
زبدة الاشعار
?: @nohe_torki
.
مرحوم میرزا نصرالله صدرالممالک اردبیلی
.
ورد زبان من که برادر برادر است
صد بار اگر اعاده کنم نامکرّر است
.
آن جسم توست یا که بلای مجسّم است؟
وین جان من وَ یا غم و درد مصوّر است؟
.
یا آن که باز، ظلم ببینند در جهان
در این دو پرده آمده، زهرا و حیدر است؟
.
جسم تو بر زمین و سرت بر سر سنان
دیگر ز من مپرس، مرا خاک بر سر است
.
در نیزه این سر تو بُوَد یا که در فلک
یک نی بلند گشته و خورشید انور است؟
.
«وجه اللَّه» است، روی تو؛ هر سو که رو نَهم
محراب طاعت است و مرا در برابر است
.
از شش جهت ملائکه، این قبلهی مرا
احرام بسته، جمله به «الله اکبر» است
.
یا نور نخل طور از این نیزه، طالع است
گوش مخالفان ز «اَنَا الله» او، کر است
.
آسوده خواهری که به هنگام مردنش
بیند که از برادر خود، سایه بر سر است
.
بیچاره خواهری است که چون تو برادری
بیند به چشم خویش که در زیر خنجر است
.
من میروم به شام و تو ماندی به کربلا
دیگر وصالوعدهی ما، روز محشر است
.
دشمن امان نمیدهدم در وداع تو
چشمم به سوی قاسم و عبّاس و اکبر است
.
#کوچ_کربلا_نصرت_اردبیلی
#ورد_زبان_من_که_برادر_برادر_است
#فارسی
.
#زبدةالاشعار
?: @nohe_torki
نظر دهید