زبدةالاشعار

یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار #باقریه_محمود_ژولیده

یادم نمیرود …
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki
.
حاج محمود ژولیده
.
یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار
آمد بسوی خیمه ی ما اسب بی سوار
.
دیدم که عمه های حزینم به سوز و آه
اطرافِ ذوالجناح گرفتند، ناله دار
.
اما چه ذوالجناح، که با زینِ واژه گون
چون ابر میگریست در آن بِین، زار زار
.
میخواست پشتِ خیمه رود، جان دهد، ز داغ
اما چو دید پرسشِ طفلانِ بی قرار
.
ناچار بازگشت به گودالِ قتلگاه
پس در پی اَش زنان و عزیزان، نقابدار
.
ای وایِ من، خدا نکند قسمتِ کسی
دیدیم آنچه را که ندیده ست روزگار
.
از روی تلِ زینبه، پیشِ دیده بود…
تا انتهای حفره ی گودال، تارِ تار
.
شمشیر و نیزه بود که میخورد بر حسین
بارانِ تیر و سنگ، ز هر سویِ کارزار
.
والشمرُ جالسُن، چه بگویم که پیشِ ما
بر نیزه راسِ جدِّ غریبم شد آشکار
.
آنشب چها گذشت،،،بماند برای بعد
تازه به روز بعد، شد اسلام داغدار
.
دشمن که عمه های مرا در طناب بست
بدجور مادرم به جنان گشت اشکبار
.
عمداً عبور داد، حرم را ز کشته ها
تا اشکِ تازه گیرد از این جمعِ سوگوار
.
مردانمان که کشته و بی سر، روی زمین
زنهایمان، اسیرِ سپاهی تباهکار
.
تا آن زمان، حرم به اسیری نرفته بود
آل علی، به ناقه ی عریان، حجاب دار
.
باور کنید عمه ام از کربلا به بعد
تا شام و کوفه، پیر شد از غصه، شرمسار
.
در شهرِ شام بود، که بابای من ز شرم
میگفت: کاش زنده نبودم در این دیار
.
یادم نمیرود که به بزم حرامیان
عمه گریست، از طمعِ چشمِ نابکار
.
با اینهمه غریبی و تحقیر و داغ و درد
دشمن شکست خورد و حرم شد پر افتخار
.
با خطبه های پر ز طنینَش قیام کرد
پیروز شد صبوری عمه، شکوه بار
.
تنها وصیتم به شما حفظ روضه هاست
تا آن زمان که میرسد از راه تک سوار
.
#باقریه_شهادت
#یادم_نمیرود_که_در_آن_عصر_پر_غبار
#فارسی
.

متن پیشنهادی:  حضرت موسی بن جعفر قبلۀ حاجات و احسان #کاظمیه_سعدی_زمان

✍️ #زبدةالاشعار ✍️
.
🆔: @nohe_torki

نظر دهید

جستجو در نام شاعر یا مناسبت

Search
Generic filters
Exact matches only
Filter by Custom Post Type

کلمات کلیدی: فهرستاشعار14معصومموضوععاشورائیانماهشاعراصفهانیتبریزیاردبیلیزنجانی

جستجو در مصرع اول

Search
Generic filters

Filter by Custom Post Type

دسته بندی درختی

دسته بندی درختی