امان نامه
.
✍️ زبدة الاشعار ✍️
?: @nohe_torki
.
مرحوم سید منصور دیبا خویی
.
تیره شب بود وفلک غوطه در اندوه گران
ماه در گردش مستانه و لیکن نگران
مرغ شبگیر به صد ناله برآورده فغان
وه که در پرتو مه ، پور علی ، شیر ژیان
دستی آهسته به هر خیمه و هر در میزد
تا سحرگاه به جمع شهدا سر میزد
.
میرسد پیک امان از طرف ابن زیاد
بهر عباس که شاید بدهد دست وداد
شود آرام و کناری بنهد تیغ جهاد
به کناری رود آسوده از این قهر و عناد
شمر سرمست و امان نامه به کف می آید
با چه تزویر به صد شور وشعف می آید
.
یا رب این نامه ملعون چه اثر خواهد کرد
با چه تدبیر بدین فرجه نظر خواهد کرد
لیک معلوم که شه نامه زسر خواهد کرد
جنگ عباس عدو زیر و زبر خواهد کرد
رو به اعدا مه دین درّ سخن میریزد
زان ندا صف صف کفار به هم میریزد
.
وای و هیهات که من دل ز برادر گیرم
وای من گر قدمی زاکبر و اصغر گیرم
این چه یاوه است که دست از سر خواهر گیرم
گر رود سر ز تنم جنگ تو از سرگیرم
من علمدار حسینم سرو جان قربانش
من و شمشیر و عدو تا چه رسد فرمانش
.
آخر ای قوم نه این رسم وفاداری بود
این نه با آل علی رسم و ره یاری بود
شان اولاد پیمبر نه چنین خواری بود
با سفر کرده نه این شیوه غمخواری بود
بر حذر باش که من ترک فتوت نکنم
دل خود خوش به امان نامه ذلت نکنم
.
ای خوش آن تن که از این مهلکه بی سر برود
سر من نیست که در یوغ ستمگر برود
نکنم دل زبرادر سر و تن گر برود
گوسرم رقص کنان تا دم خنجر برود
که من این شیوه مردی زبرادر دارم
خونی اندر بدن از فاتح خیبر دارم
.
به کدامین صدمه سینه سپر باید کرد
به لب تشنه لبان چاره مگر باید کرد
جان شیرین به لب آورده خطر باید کرد
تا لب آب ز هنگامه گذر باید کرد
با یکی حمله که عباس زسر میگیرد
نهر آب است که یک لحظه به بر میگیرد
.
مشک پر کرده و هنگامه شکن می آید
بوسه از تیر بر آن قامت و تن می آید
دست ها قطع و به امداد بدن می آید
مشک بگرفته به دندان و دهن می آید
آخرین لحظه که شه غرق به خون می گردد
علم و خیمه بدین گونه نگون می گردد
.
وه که «دیبا» فلک اینکونه جفا یاد نداشت
دام گیتی چو حسین بن علی راد نداشت
.
#امان_نامه
#دیبا_خویی
#تیره_شب_بود_و_فلک_غوطه_در_اندوه_گران
#فارسی
.
✍️ #زبدةالاشعار ✍️
?: @nohe_torki